سینما و تئاتر
باحالترین فیلم های کارگردان های مشهور
منتشر شده
1 سال پیشدر
توسط
چوبین
این یک رسم عادی و رایج در هنر سینما است که کارگردانان نامدار و برجسته در یک مقطع زمانی خاص از زندگی هنریشان به هیچ روی نمیتوانند فیلمهایی بد و معمولی بسازند و همهچیز را به طلاییترین شکل ممکن سپری میکنند و مثلاً در یک دوره ۱۰ ساله هرچه میسازند، مثل یک شمش طلا سودساز است و به طور پیاپی سه چهار فیلم با ارزش تولید میکنند که هم بشدت میفروشند و هم نظر منتقدان را جلب میکنند.
این کارگردانان معمولاً در پی آن دوران طلایی نزول میکنند و فیلمهای بعدیشان رنگ و بوی آن عصر طلایی را ندارد، ولی با ضربات کارساز واردهشان در همان دوران اوج به نقطهای از حرفه خود میرسند که کمتر سینماگر دیگری به آن نائل میشود و معمولاً آرزوی آن را به گور میبرد.
با این اوصاف نباید تصور کرد که همگان میتوانند مانند کلینت ایست وود بهترین کارهای خود را پس از ۷۰ ساله شدن و طی ۲۰ سال بعداز عبور از این حد و مرز ویژه عرضه کنند یا به سان وودی الن به مدت ۵۰ سال فیلمهایی را اکران کنند که تقریباً همگی در یک سطح و با یک تم هستند و اغلب با کسانی مواجه هستیم که پساز شروع متوسط چند کار خوب میسازند و سپس نزول میکنند یا در دو سه فیلم اولشان هرچه ضربه اساسی دارند، وارد میکنند و در اکثر کارهای بعدیشان چیز فوقالعادهای را ارائه نمیکنند.
البته داریم کسانی را هم که متحمل شکست در گیشه نمیشوند و معمولاً در زمینه مخارج ساخت و میزان فروش مساوی میکنند، اما به عنوان مردانی بزرگ در اذهان ماندگار نمیشوند. مسائل فوق به ما میگوید نحوه کار و بیلان فعالیت نامدارانی که در این صفحه پیشرویتان قرار میگیرد، تا چه حد منطقی و قابل فهم و نرمال است، زیرا هر یک نام و اعتباری بزرگ داشتهاند و پس از چند سال کار خوب، شاهکارهای خود را عرضه کرده و سالهای بعدی را با فیلمهای خوب، اما نه چندان درخشان سپری کردهاند، اما همان عصر طلاییشان خیرهکننده و بخشی درخشان از تاریخ سینما بوده است و میتوان به آن بالید.
اگر هم نام و اوصاف مارتین اسکورسیسی در این جمع نمیآید، بهاین سبب است که پساز سال ۱۹۷۳ کمتر مقطع غیرطلایی را میتوان در کار و فیلمهای او یافت و در صورت انتخاب و اضافه کردن وی به این فهرست مجبور بودیم لیستی حداقل ۳۰ فیلمی را از وی رو میکردیم و ۹۰ درصد دوران حیات او را پوشش میدادیم که بهکاری عبث و نوشتهای پایانناپذیر تبدیل میشد و او بواقع بهترین سینماگر در قید حیات جهان است.
جیمز کامرون
«ترمیناتور یک» ۱۹۸۴، «بیگانه ۲» ۱۹۸۶، «ژرفنا» ۱۹۸۹، «ترمیناتور ۲» ۱۹۹۱، «دروغهای حقیقی» ۱۹۹۴ و «تایتانیک» ۱۹۹۷
این کارگردان نخبه کانادایی بخوبی توانسته است ژانر علمی- تخیلی را به لطف اندیشههای متفاوت و مدرنگرای خود از فیلمهای فضایی و بالنسبه سطحیتری مثل فرانچیز «جنگ ستارگان» تفکیک کند و به این گونه داستانها و آثار هنری عمق فزونتری را ارزانی دارد و محصول این رویکرد و مهارت فیلمهایی، چون «ژرفنا» و «ترمیناتور ۲» هستند که مدرنترین تصویرپردازیهای سینمایی را به وسیلهای مؤثر برای غنیتر کردن سناریوها و داستانهای نسبتاً عادی و کوتاه او تبدیل کردهاند.
شکی نیست که فناوریهای فوقالعاده موسوم به CGI سبب شده فیلمهای کامرون چه در سالهای ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۷ و چه در سالهای پس از «آواتار یک» (۲۰۰۹) به درجات غیرقابل باوری از غنا و اثرگذاری برسند و او را به سلطان گیشهها و فن و شگفت آوری تبدیل کنند و تبدیل شدن «آواتار» به پرفروشترین فیلم تمامی تاریخ سینما در سال عرضهاش و یدک کشیدن این عنوان تا سال ۲۰۱۹ که قسمت چهارم «اونجرز» این مقام را از آواتار ستاند، سند روشن دیگری در این خصوص است.
کامرون همیشه مورد این انتقاد قرار گرفته که به جای تدوین و ارائه قصهها و فیلمهای داستان محور و دارای مضامین بزرگ و تاریخی و واقعی کوشیده است با فن بالا و جلوههای بصری تماشاگران را میخکوب و آنها را از لمس ضعفهای قصهگویی خود باز دارد، ولی حتی با قبول این فرضیه باید اعتراف کرد «آواتارهای ۲ و ۳» که او تصویربرداری آنها را کامل کرده و آواتارهای ۴ و ۵ که وی مشغول تهیه وتدوین آنها است و جملگی در سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۶ به نمایش در میآیند، حد نهایت اعجاز تصویری هستند و چنانچه کرونا و امثال آن اجازه دهند، یک بار دیگر رکوردهای فروش تاریخ سینما را خواهند شکست.
استیون اسپیلبرگ
«آروارهها» ۱۹۷۵، «برخورد نزدیک از نوع سوم» ۱۹۷۷، «مهاجمان معبد گمشده» ۱۹۸۱، «ای. تی» ۱۹۸۲، «ایندیانا جونز و برج سرنوشت» ۱۹۸۴ و «رنگ ارغوانی» ۱۹۸۵
اینکه چگونه میتوان این همه فیلم خوب را در یک مقطع زمانی ۱۰ ساله ساخت و پساز آن هم قسمت سوم «ایندیانا جونز» (۱۹۸۹)، «هوک» (۱۹۹۱) و دوگانه «ژوراسیک پارک» (۱۹۹۳ و ۱۹۹۷) را عرضه کرد، سؤالی است که فقط آدمی در حد و اندازههای اسپیلبرگ میتواند به آن پاسخ دهد.
شاید یکی از شروعکنندگان و عوامل اولیه ترسیم بلاک باسترها دست کم در اعصار مدرن سینما و صاحب اطلاعات و مهارت در تدوین و ارائه آنها اسپیلبرگ بوده باشد و روکردن آنها یکی پس از دیگری طی شش دهه (دهههای ۱۹۷۰ تا ۲۰۲۰) نشان میدهد هیچ یک از دستاوردهای او تصادفی نبوده و حتی نوار فیلمهای موفق سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۶ او شامل «نجات سرباز رایان»، «گزارش اقلیت»، «ترمینال»، «جنگ دنیاها»، «لینکولن» و «پل جاسوسها» نیز یک بسته عالی است.
اگر باوجود همه این رکوردهای فوقالعاده و تقریباً ۶۰ ساله بیلان کار سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۵ را بهتر از سایر بستههای او بدانیم، باید متذکر شویم که وی پس از زدن دو ضربه فوقالعاده به تماشاگران و گیشهها از طریق ترسیم حملات یک کوسه بیرحم به مردم و وارد شدن فضاییها به کره خاکی و تبعات آن در قالب «آروارهها» و «برخورد نزدیک از نوع سوم»، یکی از سوپر قهرمانان جذاب و خیالی تاریخ سینما را به نام ایندیانا جونز و با بازی هریسون فورد ساخت و در قسمت اول آن را رو کرد و سپس موجود فضایی کریه و غریبی به نام «ای. تی» را به یکی از موفقترین فیلمهای خانوادگی تمام ادوار مبدل کرد.
کریستوفر نولان
«بیخوابی» ۲۰۰۲، «بت من باز میگردد» ۲۰۰۵، «پرستیژ» ۲۰۰۶، «شوالیه تاریکی» ۲۰۰۸، «تلقین» ۲۰۰۹، «شوالیه تاریکی بپا میخیزد» ۲۰۱۲ و «بین ستارهای» ۲۰۱۴
اگر نام «دانکرک» که محصول ۲۰۱۷ است در این فهرست نمیآید، نه به سبب بد بودن احتمالی این فیلم بلکه بهدلیل پرهیز از طولانیتر شدن فهرستی است که اگر قرار باشد نام تمامی فیلمهای خوب نولان بیاید، عملاً هر چه او در عمرش ساخته مارتین اسکورسیسیوار در این لیست خواهد آمد و حتی فیلم جدید و هنوز اکران نشده او یعنی «تنت «(Teneth) هم به این مجموعه خواهد پیوست و حضورش معنا و صلاحیت مییابد.
تریلوژی بت منی نولان تصویر سیاه و منفی و تازهای را که تیم برتون در اواخر دهه ۱۹۸۰ از مرد خفاشی ساخته و به دهه بعدی بسط داده بود، به بهترین و وسیعترین شکل استمرار بخشید و در میان ابرقهرمانان کمیک استریپی چهره و عملکردی را از بت من ارائه کرد که در تضاد کامل با قهرمانان بشدت سپید کرداری مانند سوپرمن است که داستانهایشان اغراق در قهرمانسازی توصیف شده است. شاید گفته شود که نولان با زرنگی از عامل بازی با زمان و روایت گویی غیرمتعارف در «ممنتو» (۱۹۹۹) و بازی مافوق قوی ال پاچینو در «بیخوابی» سود جسته و آنها را به دلایل اصلی توفیق این فیلمها تبدیل کرده است، اما «پرستیژ» ثابت کرد که او بدون استفاده از این گونه عناصر هم کارگردان برجستهای است و انجام این کار در یک فیلم شخصی و بشدت برخاسته از ماهیت وجودی یک کارگردان بر ارزشهای چنین دستاوردی میافزاید.
اگر نوآوریهای منفی و تیره بت منی در قسمتهای دوم و سوم تریلوژی نولان را هم تحسینآمیز ندانیم، چطور میتوانیم رؤیای غریب سرشار از خیال و واقعیت و آسمانها و زمینهای در حال حرکت و دوار او در «Inception» را که به یکی از هوشمندانهترین و مدرنترین بلاک باسترهای ایام معاصر تبدیل شد، ستایش نکنیم یا سفر تک انسانهای برگزیده او به فضا و در «بین ستارهای» را مکاشفهای درونی برای انسانهای عصر مدرن نینگاریم.
جورج لوکاس
THX ۱۱۳۸» ۱۹۷۱»، «گرافیتی امریکایی» ۱۹۷۳ و «جنگ ستارگان یک، دو، سه» ۱۹۷۷، ۱۹۸۰ و ۱۹۸۳
جورج لوکاس که با شش گانه «جنگ ستارگان» خود، تبدیل به یک غول سینمایی شد و سپس این حق امتیاز را به والت دیسنی فروخت تا قسمتهای هفتم تا نهم آن بدون دخالت وی ساخته شود، قبل از این سری فیلمهای بسیار محبوب و معروف به «THX ۱۱۳۸» که نوعی مدرنسازی و تغییر وجهه دادن فیلم کلاسیک و فرانسوی «ALphaville» بود و دنیایی گوتیکوار، ولی با اصول مدرن و زندگیهای ماشینی را مقابل بینندگان قرار میداد و همچنین «گرافیتی امریکایی» ثابت کرده بود که به نسل نو سینماگران امریکایی تعلق دارد که آمدهاند تا مفاهیم و تعابیر قبلی را کنار بگذارند و دنیایی متفاوت را خلق کنند.
فیلم دوم شورش واردهای از رنگ و نوستالژی و مفاهیم قدیمی و جدید است و میخواهد انسانها را شیفته زمانهای کند که شاید اصلاً وجود خارجی نداشته است، ولی همین امروز و در سال بیست و یکم از قرن بیست و یکم نیز تماشایی نشان میدهد. شاید اگر جادوی جذابیت موضوعی استاروارز و عظمت گیشهای این فرانچیز در کار نبود لوکاس در دنیای فیلمهای متقدمتر خود میماند و موجود دیگری میشد، اما او و هالیوود به سوی اقتصاد محض و پولسازی صرف کشیده شدند که وظیفه محتومشان پس از گیشه سترگ فیلم نخست «جنگ ستارگان» بود.
او با این سری فیلمها که تریلوژی دوم آن مقدمهای بر تریلوژی اول تلقی شد و در نتیجه شمارهگذاری و عناوین این فیلمها را عوض کرد و «استار وارز» نخست را به فیلم چهارم از این مجموعه مبدل ساخت و عنوان جنبی «امید تازه» را به این فیلم بخشید، چیزی را ساخت و ترسیم کرد که فرهنگ اصلی عوام و مدرنگرایی جدید نامیده شده و وقتی چنان پدیدهای این همه مهم شد، گریز از آن به یک اصل غیرعقلایی برای لوکاس تبدیل گشت.

شاید دوست داشته باشید

در این فهرست که سه بخش دارد.مدعیان این رشته معرفی شدند.فصل اهدای جوایز منتقدان آغاز شده است. امسال 25 فیلم را میتوان با رده بندی پیش بینی کرد که احتمال دارد در فهرست نامزدها باشند.سال گذشته تعداد مدعیان و پیش بینی ها پنجاه عنوان فیلم بود.
نتفلیکس با سه فیلم «منک» ، «دادگاه شیکاگو7» و «بلک باتم ما رینی» مدعی است. کمپانی فاکس سرچ لایت با «سرزمین آوارهها» ساخته کلوئی ژائو یک رقیب مدعی جدی دارد.اما شاید جا برای فیلمهای دیگری مانند «میناری»(A24) یا «پدر» (سونی پیکچرز کلاسیکس) وجود داشته باشد.
پیشبینی نامزدها به شرح زیر است:
1- سرزمین آوارهها(Nomadland)
2-دادگاه شیکاگو 7(“The Trial of the Chicago 7)
3-میناری(Minari)
4-منک(Mank)
5-یک شب در میامی(One Night in Miami)
6-پدر(The Father)؛ محصول سونی پیکچرز کلاسیکز
7-ما رینی بلک باتم(Ma Rainey’s Black Bottom)،
8-یهودا و مسیحای سیاه (Judas and the Black Messiah)، محصول برادران وارنر
9-اخبار دنیا (News of the World)، محصول یونیورسال پیکچرز
10-زن جوان آیندهدار(“Promising Young Woman)
*رقبای بعدی
11-آوای متال(Sound of Metal)؛ آمازون استودیوز
12-5 همخون(5 Da bloods)نت فلیکس
13-جشن پایان تحصیلی (The prom) نت فلیکس
14-موریتانی (“The Mauritanian”)، محصول اس تی ایکس فیلمز
15-روی صخرهها ( on The Rocks)، محصول مشترک اپل پلاس و A24
16-آسمان نیمهشب (“The Midnight Sky)، محصول نت فلیکس
17- سول/روح (Soul)، پیکسار
18-اولین گاو (First Cow)؛محصولA24
19-آمونیت (Ammonite)، محصول نئون
20-پالم اسپرینگز(“Palm Springs)، محصول مشترک نئون وهولو
• رقبای جوایز در ردیف بالا
21-آمریکا مقابل بیلی هالیدی(The United States vs. Billie Holiday)، محصول هولو
22-تنت(Tenet)، محصول برادران وارنر
23-تکههای از یک زن (“Pieces of a Woman”)، محصول نتفلیکس
24-شری (Cherry)، محصول اپل تی وی پلاس
25-سوپرنوا (Supernova)؛ محصول بلیکر استریت

در ماههای آخر۲۰۲۰ و در سال۲۰۲۱ هم سینماگران برای طرفداران فیلمهای ترسناک، تعداد زیادی فیلمهای هولانگیز و ترسناک تدارک دیدهاند که درصورت کاهش شیوع کرونا در تاریخهای تعیینشده اکران میشوند. از جمله این فیلمها میتوان به «یک مکان آرام۲» و «کندیمن» اشاره کرد. در این مطلب به تعدادی از فیلمهای ترسناکی که قرار است در سال۲۰۲۱ انتشار یابند، اشاره میکنیم.
جنگ داخلی
«جنگ داخلی» فیلمی ترسناک با درونمایههای نژادی است که به جای سینما از ۱۸ سپتامبر۲۰۲۰ در شبکه «ویاودی» (VOD) انتشار یافت. جرارد بوش و کریستوفر رنز این فیلم را کارگردانی کردهاند.
جانل مونائه در این فیلم در نقش زنی نویسنده ایفای نقش میکند که در قرن نوزدهم بهعنوان برده، روی یک مزرعه در جنوب آمریکا کار میکند. این فیلم تاکنون با واکنشهای متفاوتی از سوی منتقدان مواجه شده است.
«مرد خالی» ۴ دسامبر ۲۰۲۰
ما هنوز نمیدانیم چه فیلمی در سال ۲۰۲۰ ملقب به ترسناکترین فیلم خواهد شد. «مرد خالی» یکی از فیلمهای مطرح امسال است که انتظار میرود در ۴ دسامبر سالجاری در سینماها اکران شود. مرد خالی، یک فیلم ماوراءالطبیعی ترسناک است که توسط دیوید پریور با اقتباس از کتاب «مرد خالی» نوشته کالن بان و وانسا آر دلری ساخته شده است.

در این فیلم داستان یک مأمور پلیس سابق روایت میشود که پیشتر شاهد قتل زن و فرزندش بوده و اکنون در پی یافتن دختری ناپدیدشده است. او حین جستوجو برای یافتن این دختر، به گروهی مخفی برمیخورد که درصدد احضار موجودی ماورا الطبیعی هستند.
اتاق فرار ۲
این فیلم در دنباله داستان فیلم «اتاق فرار» (۲۰۱۹) ساخته شده که با بودجه ۹ میلیون دلاری، ۵۵ میلیون دلار فروش کرده بود. در فیلم اتاق فرار، از بازیگران جوان استفاده شده بود.

موضوع آن نیز پیداکردن راهکاری برای گریز از یک اتاق فرار لعنتی بود. تیلور راسل بازیگر فیلم «بریک اوت» و لوگان میلر در کنار ایزابل فورمن بازیگر فیلم «یتیم» و هالند رودن، در فیلم «اتاق فرار ۲» بازی میکنند. درباره موضوع داستان این فیلم هنوز چیزی فاش نشده است.
یک مکان آرام، قسمت ۲
این فیلم که دنباله فیلم «یک مکان آرام» است نیز یکی از بزرگترین فیلمهای ترسناکی است که در سال۲۰۲۱ در سالنهای سینما نمایش داده خواهد شد، نگارش فیلمنامه و کارگردانی یک مکان آرام، قسمت ۲ را نیز جان کراسینسکی بهعهده دارد. بازیگران این فیلم نیز امیلی بلانت، میلیسنت سیموندز و نواه ژوپ هستند.

موضوع این فیلم درباره خانواده «آبوت» است که در دنیایی مملو از هیولاهای شکارچی و احساساتی زندگی میکنند. در این فیلم خانواده آبوت، بازماندگان دیگری از نوع انسان را نیز در این دنیای احاطهشده توسط هیولاها پیدا میکنند. این فیلم در حالی روانه بازار میشود که فیلم اول «یک مکان آرام» در سال۲۰۱۸ با بودجه ۱۷ میلیون دلاری در نهایت به موفقیت بزرگی رسید و ۳۴۰ میلیون دلار فروش کرد.
شب گذشته در سوهو
«شب گذشته در سوهو» را ادگار رایت، کارگردان باسابقه در عرصه فیلمهای ترسناک، کارگردانی کرده است. او با فیلمهای «شان مردگان»، «بیبی راننده» و «سکات پلیگریم در برابر دنیا» در ژانر فیلمهای ترسناک، جنایی و هیجانانگیز به شهرت رسیده است.

شب گذشته در سوهو، اما نخستین فیلم تماما ترسناک ادگار رایت، این کارگردان بریتانیایی است. حوادث این فیلم در لندن دهه ۱۹۶۰ و لندن امروزی رخ میدهند. در این فیلم آنیا تیلور جوی، توماسین مکانزی بازیگر فیلم «خرگوش جوجو» و ترنس استمپ بازی میکنند.
مارپیچ (از سری فیلمهای اره)
«مارپیچ» فیلم ترسناک آمریکایی است که قرار است در ۲۱ماه مه۲۰۲۱ توسط کمپانی لاینزگیت در آمریکا روانه بازار شود. این فیلم از آخرین سری فیلمهای ترسناک «اره» است. دارن لین بوسمن این فیلم را کارگردانی کرده و کریس راک و ساموئل الجکسون (کارگردان مشهور سینمای آمریکا) نیز در آن به ایفای نقش میپردازند.

داستان این فیلم درباره ۲ کارآگاه به نامهای ازکل زک (با بازی کریس راک) و ویلیام شنک (مکس مینگلا که در سریال سرگذشت ندیمه نیز بازی کرده بود)، است که تحت نظارت یک پلیس کهنهکار (با بازی ساموئل الجکسون) مسئول انجام تحقیقات روی قتلهای خشن و بیرحمانهای هستند که در گذشته در شهرشان رخ داده بود.
هالووین میکشد
فیلم «هالووین میکشد» از سری فیلمهای ترسناک «هالووین» به کارگردانی دیوید گوردونگرین است. این فیلم بهاحتمال زیاد در ۱۵ اکتبر ۲۰۲۱ اکران میشود. پیشتر این فیلم قرار بود در ۱۵ اکتبر سال ۲۰۲۰ روی پرده سینما برود که تاریخ اکران آن بهدلیل شیوع ویروس کرونا یک سال به تعویق افتاد.

در این فیلم جیمی لیکورتیس در نقش لوری استرود، تنها بازمانده داستان فیلم هالووین (۱۹۷۸)، ایفای نقش میکند. او از افسردگی و اختلال روانی ناشی از حوادث داستان فیلم هالووین رنج میبرد. فیلم «هالووین به پایان میرسد» نیز آخرین فیلم از سهگانه فیلمهای اخیر هالووین است که قرار است در ۱۴ اکتبر ۲۰۲۲ اکران شود.
کندیمن
فیلم «کندی من» به کاگردانی نیا دا کاستا، از مهمترین و بزرگترین فیلمهای ترسناک سال۲۰۲۰ است که قرار بود در تابستان سالجاری اکران شود، اما بهدلیل اوجگیری شیوع کرونا، تاریخ اکران آن تا اکتبر ۲۰۲۱ به تعویق افتاد و اکنون نیز براساس تازهترین اخبار قرار است در سال۲۰۲۱ اکران شود.

داستان این فیلم درباره روحی شیطانی به نام کندیمن است که توسط یک دانشجو به این دنیا احضار میشود. او یک روح قاتل است که بعد از یکسری اتفاقات، یکی از دستهایش قطع شده و به جای آن یک قلاب دارد.
در ماههای آخر۲۰۲۰ و در سال۲۰۲۱ هم سینماگران برای طرفداران فیلمهای ترسناک، تعداد زیادی فیلمهای هولانگیز و ترسناک تدارک دیدهاند که درصورت کاهش شیوع کرونا در تاریخهای تعیینشده اکران میشوند.

آمبرتو دِ/Umberto D
«ویتوریو دسیکا» کارگردان فیلم «دزد دوچرخه» به عنوان یکی از بزرگان سینمای نئورئالیسم جهان است. «امبرتود» یکی از فیلمهای کمتر دیده شده او، روایتی است از زندگی پیرمردی بازنشسته و مستاجر که پس از اینکه از عهدهی تامین اجاره اطاق بر نمیآید از خانه بیرون انداخته میشود.
ویژگیهای زیادی وجود دارند که موجب شده فیلم، با گذشت چندین دهه همچنان درخشان بماند. توجه دقیق به جزییات، عدم قصه پردازی و دوری جستن از کشمکشهای داستانی از جملهی این موارد مهم اند.
روکو و برادارنش/ Rocco and His Brothers
فیلم «روکو و برادرانش» به کارگردانی فیلمساز شهیر ایتالیایی «ویسکونتی» است. چهار برادر روستایی که به تازگی پدر خود را از دست داده اند به همراه مادر خود برای پیدا کردن کار به شهر میلان میروند. جایی که برادر بزرگترشان هم اکنون در آنجا مشغول کار است و تصمیم دارد با دختر مورد نظر خود ازدواج کند.

«روکو و برادرانش» در نگاه اول، خیلی راحت میتواند فیلمی نئورئالیستی بهنظر برسد؛ آن هم در سالهایی که نئورئالیسم نفسهای آخر را میکشید. اما «روکو و برادرانش»، بیشتر حاوی دغدغههای فلسفی «ویسکونتی» است و بهجز موضوع و لوکیشنها و بستر اجتماعی که نئورئالیسم را تداعی میکند، دیگر مؤلفههای این مکتب غایباند.
جاده/La Strada
کمتر کسی پیدا میشود که سینمای ایتالیا را پیگیری کرده و آثار شاخص «فدریکو فلینی» کارگردان پرآوازه و توانمند و البته مؤلف ایتالیا را ندیده باشد. زامپانو که با نمایش سیار زورمندیهایش روزگار میگذراند، جلسومینای معصوم و ابلهنما را میخرد تا در نمایشهایش دستیار او باشد..

«فلینی» در ساخت این فیلم از تجربیات دوران کودکیاش بهره گرفته و بخشهایی از آن به زندگی فقیرانهاش شباهت دارد و شاید به همین دلیل بیش از حد نزدیک به واقعیتهای تلخی است که در آثار مشابه در آن دوران، کمتر مورد توجه قرار میگرفت.
شب /La Notte
«شب» فیلم میانی در سهگانهیی از «آنتونیونی» است که با «ماجرا» شروع و با «کسوف» تمام میشود. نویسنده جوانی به نام جووانی و همسرش لیدیا احساس میکنند که پایان دوره عشقی که برای یکدیگر داشتهاند رسیده اسـت، امـا از ابراز این حقیقت اجتناب مـی کنند.

درهمریختگی پیوندهای عاطفی و تنهاییهای عمیق جهان سینمایی را شاید بتوان مشخصترین ویژگی آثار «آنتونیونی» دانست؛ از این رو او را یکی از متفاوتترین روایتگران تنهایی انسانها به این سبک و سیاق است. «شب» در یازدهمین جشنواره فیلم برلین برنده جایزه خرس طلایی و نیز برنده جایزه دیوید دی دوناتلو برای بهترین کارگردان شد.
استرامبولی/ Stromboli
«روبرتو روسلینی» از بزرگترین و برجستهترین فیلمسازان سینمای ایتالیا به شمار میآید که به جهت تاثیرگذاری و ایجاد جریان نوین در سینمای ایتالیا لقب «پدرخوانده موج نوی سینما ایتالیا» به وی اعطا شد. «روسلینی» با «اینگرید برگمن» بازیگر مشهور هالیوود، فیلم «استرامبولی، سرزمین خدا» را ساخت.

فیلم داستان کارین زنی فراری از لیتوانی است که همسر ماهیگیر ایتالیایی بینوایی میشود تا از زندانی شدن در یک اردوگاه بگریزد، اما خود را در تله استرامبولی یک جزیره دورافتاده آتشفشانی مییابد.
زندگی زیباست / Life Is Beautiful
«زندگی زیباست» یکی از مهمترین آثار کمدی و ضد جنگ تاریخ سینما محسوب میشود که «روبرتو بنینی» در سال ۱۹۹۷ آن را روانه سینما کرد. داستان فیلم درباره مرد یهودی سرخوشی به نام گوئیدو است که به شهر میآید تا زندگی جدیدی را تجربه کند. او در این شهر با زنی به نام دورا آشنا میشود

فیلم «زندگی زیباست» معمولاً بهعنوان یک فیلم کمدی شناخته میشود، اما تنها بخشی از قسمت اول فیلم دارای تم کمدی است و بعد از آن ماجرای فیلم به وضعیت یهودیان در جنگ جهانی و رفتارهای خصمانهی نازیها با آنها کشیده میشود.
یک روز بخصوص /Una giornata particolare
«اتوره اسکولا» یکی از بهتری فیلمهای سینمای ایتالیا یعنی «یک روز بخصوص» را جلوی دوربین برد و برای این فیلم موفق به دریافت بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان گلدنگلوب سال ۱۹۷۸ و جوایز متعددی در سایر جشنوارههای سینمایی شد. فیلم روایتگر یک روز رابطه ظریف و پنهانی یک روزنامهنگار مخالف رژیم فاشیستی و زنی ساده و خانهدار است.

این فیلم رژیم فاشیست ایتالیا در آن زمان را از نظرگاهی تازه مورد انتقاد قرار میدهد. این فیلم اثری عشقی با زمینههای سیاسی به شمار میرود.