سلامت روان
شخصیت شناسی بر پایه خوراکی ها
منتشر شده
1 سال پیشدر
توسط
چوبین
تحقیقات پزشکی صورت گرفته در مورد شخصیت شناسی افراد، با توجه به تمایلات و ذائقه غذایی به نتایج و کشفیات جالب توجهی دست پیدا کرده اند. در واقع بر اساس ۵ تیپ شخصیتی، به بررسی این آزمایشهای پزشکی پرداخته اند که در ادامه برای هر یک از شخصیتها به صورت جداگانه توضیح میدهیم.
۱. تیپ شخصیتی برونگرا
افراد برونگرا، انرژی خود را از دنیای بیرون و تعامل با افراد دریافت میکنند. در واقع این تیپ شخصیتی شامل افرادی اجتماعی، سرخوش، ریسک پذیر، رقابت طلب، واقع گرا و… هستند. از این رو ذائقه غذایی معمول این افراد بیشتر به سمت غذاهای پرچرب و پرکالری و به خصوص تنقلات ترش و شور میباشد. انواع خوراکیهای مورد علاقه این افراد پیتزا، انواع استیک ها، ساندویچ ها، چیپس سیب زمینی، بستنی، غذاهای تند، آجیلها و… میباشد.
۲. تیپ شخصیتی درونگرا
در مقابل تیپ شخصیتی برونگرا، افراد درونگرا ارتباط بسیار محدودی با اطرافیان خود دارند و ترجیح میدهند که در تنهایی و در زندگی شخصی خود تایم بگذرانند. از این رو افرادی ساکت، خجالتی، محافظه کار میباشند که به سختی میتوانند با افراد دیگر ارتباط برقرار نمایند. غذاهای مورد علاقه این تیپ شخصیتی بیشتر به سمت غذاهای شیرین و گوشت میباشد. البته ناگفته نماند که این دسته از افراد جزو گروههای بدغذا قرار گرفته و اشتهای زیادی به انواع غذاها ندارند. انواع خوراکیهای مورد علاقه این افراد گوشت گریل شده و کبابی، سوسیس و کالباس، نوشیدنیهای شیرین و… میباشد.
۳. تیپ شخصیتی وظیفه شناس
تیپ شخصیتی وظیفه شناس و مسئول همیشه با دقت در مورد هر امری فکر کرده و بهترین آن را عملی میسازد. از این رو در محیط کاری میتوان این افراد را به راحتی و سریع شناسایی کرد. همچنین این افراد مسئله تناسب اندام را مورد توجه قرار داده و در میان آنها کمتر افراد چاق و با اضافه وزن مشاهده خواهید کرد.
شخصیت شناسی این افراد بر اساس علایق غذایی آنان به گروه میوه و سبزیجات دسته بندی میشود. معمولاً این افراد تعداد وعدههای غذایی بیشتری را، اما با حجم خوراکی و غذای کمتر سرو مینمایند. انواع میوهها جزو اولویتهای این افراد بوده و علاقه خاصی به میوهها دارند. در کنار آن به غذاهای شیرین، سبزیجات، غذاهای کم چرب، انواع سوشی ها، انواع سالادها و… نیز علاقهمند هستند.
۴. تیپ شخصیتی مهربان
تیپ شخصیتی مهربان و خوش اخلاق جزو افراد خوش خوراک بوده که همیشه از غذا خوردن نهایت لذت را میبرند. این افراد معمولاً اکثر غذاها را دوست دارند، اما میتوان غذاهای پرچرب و تنقلات را جزو اولویتهای آنان دانست. از این رو خوراکیهای مورد علاقه این افراد گوشت، انواع ساندویچها و برگر، آجیل، شکلات، بستنی و… میباشد.
۵. تیپ شخصیتی عصبی
تیپ شخصیتی عصبی و پرخاشگر، طرفدار غذاهای تند و پرادویه میباشند. خوراکیهای مورد علاقه این افراد غذاهای تند فست فودی با سسهای پر از فلفل میباشد. از این رو غذاهای پرکالری و ادویه دار، سمبوسه گوشت، فلافل، غذاهای دریایی و… مورد علاقه این تیپ شخصیتی میباشد.

شاید دوست داشته باشید
سلامت روان
چند توصیه برای خلق افکار مثبت در دوران کرونا
منتشر شده
1 سال پیشدر
۲۸-۱۱-۱۳۹۹توسط
چوبین
الکساندر فرویند به کرونا مبتلا شد و ناچار بود مدتی را در قرنطینه بگذرارند. او یادداشتهایی براشته است که میتوانند برای همگان قابل توجه باشند.
یک: لحظه را زندگی کنید!
در حال حاضر و با امکانات موجود، وضعیت ناهنجار پیشآمده را نمیتوان تغییر داد؛ بنابراین خودآزاری به دلیل ترس مداوم از ابتلا، ترس از آینده نامعلوم، تنهایی یا از دست دادن شغل، کارساز نیست و میتواند حتی از نظر روحی به شما لطمه بزند.
انسان غالبا اهداف دور را دنبال میکند: روز بعد، کار بعدی، پیشنهاد عالی بعدی، سفر بعدی، فرصت بعدی، تجربه بعدی، مشارکت بعدی، رابطه بعدی و امثال اینها.
آنچه را که در حال حاضر داریم نادیده میگیریم. شاید ما در حال حاضر خوشبختتر از آن هستیم که فکر میکنیم.
اما فقط زمانی میتوانیم این موضوع را دریابیم که در این زمینه به خودآگاهی رسیده باشیم، زمانی که محدودیتهای اجتماعی فعلی را به عنوان فرصتی برای تامل در زندگی خود ببینیم و مدام به خود یادآوری کنیم که آگاهانه در حال تجربه این لحظه هستیم.
دو: مثبت فکر کنید!
بارها خواندهایم یا شنیدهایم که تفکر مثبت یا مثبتاندیشی برای سلامتی بسیار مهم است و این که آیندهنگری خوشبینانه میتواند طول عمر را تا ۱۵ درصد افزایش دهد.
مثبتاندیشی بهویژه در این دوران بحرانزده آسان نیست و نگرانیها و مشکلات ذهن ما را کدر میکنند.
در هر زمانی، حتی در این شرایط سخت، بازنگری اتفاقات روز و یافتن سه نکته «خوب» یا اتفاق مثبت، آگاهی به لحظههای کوچک شاد، که اغلب در زندگی روزمره گم میشوند، روحیه انسان را تقویت میکند.
این لحظهها میتوانند یک گپ کوتاه دلپذیر باشند یا اخبار مثبت. با تمرکز بر این لحظهها خود را از این شادیهای کوچک آگاه کنید. بهتر است که آنها را یادداشت کنید. افکار مثبت زندگی انسان را به وضوح آسان میکنند.
سه: به چیزهای دیگر فکر کنید!
امروزه به هر جا که مینگریم یا آنچه را که درباره اتفاقات روز میخوانیم و حتی در گفتوگو با نزدیکان و آشنایان، به بحران کرونا میرسیم.
این قابل درک است، اما مفید نیست. با وقفههای طولانیمدت، از تمام خبرهای هولناک در رسانهها یا چتهای هیجانانگیز در شبکههای اجتماعی دوری کنید.
هر روز، برای مدت کوتاهی هم که شده، از کسانی که به جهان و شرایط فعلی بدبینانه مینگرند دوری بجویید. در عوض به کسانی که شما را «میسازند» یا نظر بدبینانه را تغییر میدهند، یا باعث خندیدن شما میشوند، بچسبید.
چهار: به نظم روزانه اهمیت بدهید!
پاندمی کرونا کل زندگی ما را زیرورو کرده است. پیشتر بسیاری از ما از برنامههای منظم روزانه دلخور بودیم و آرزوی اوقات فراغت بیشتری داشتیم. اما واقعیت این است که زندگی برخی از افراد، بدون برنامه منظم روزانه مختل میشود: بدون زمان مشخصی برای برخاستن از رختخواب، وعده منظم غذایی، زمان مشخصی برای خرید و غیره.
بسیاری از ما در دوران کرونایی بهطور ناگهانی وقت زیادی را در خانه میگذرانیم، اتفاقی که میتواند خوشایند باشد، زیرا وقت بیشتری در کنار خانواده یا برای خودمان داریم.
این همزیستی نامانوس طولانیمدت میتواند در عین حال به آزمایشی برای دریافت میزان انعطافپذیری ما تبدیل شود. برای موفقیت در کوره آزمایش، مهم است که به برنامههای منظمی که داشتهاید در این دوران هم پایبند باشید.
پنج: تحرک داشته باشید!
تقریبا همه ما در زندگی روزمره پیشاکرونایی خیلی بیشتر از امروز تحرک داشتیم. بیشتر میدویدیم، از پلههای بیشتری بالا میرفتیم، برای رسیدن به اتوبوس سرعتمان را بالا میبردیم، در صف خرید میایستادیم، کالاهای خریداریشده را به خانه میبردیم و خیلی کارهای دیگر که امروز به ناچار انجام نمیدهیم.
این که چه نوع ورزشی برای شما مفید است، خودتان بهتر از دیگران میدانید. مهمترین چیز این است که بر تنبلی غلبه کنید و راه بیفتید.
تنها یک چیز فرق نکرده است: نخستین گام برای آغاز روز برخاستن از رختخواب است. ماندن طولانیمدت در رختخواب برای روحیه زیانآور است و حتی میتواند شما را دچار افسردگی کند.
شش: طبیعت را احساس کنید!
رنگهای پاییزی، پرندگان مهاجر و جریان باد را تجربه کنید. پیادهروی برای همه ما خوب است، حتی اگر نیمساعت در روز باشد؛ البته یکساعتونیم بهتر است.
در صورت امکان، از آفتاب حداکثر بهره را ببرید. اگر باران بارید یا طوفان آمد چه؟ مثلی هست که میگوید، هوای بد وجود ندارد، فقط لباس بد و خوب وجود دارد. حتی اگر هوا برایتان ناراحتکننده باشد: از منزل خارج شوید!
بهویژه ورزش در هوای تازه روحیه انسان را بالا میبرد، استرس و نگرانی را برطرف میکند، زیرا ورزش در فضای باز سطح هورمون کورتیزول در خون را کاهش میدهد.
هفت: بدن و ذهن خود را نوازش دهید!
البته نه با شکلات و چیپس! با رژیم غذایی سالم، میوه، سبزیجات، آب میوه تازه.
برای ذهن؟ آرامش، پرهیز از دلهره، نور شمع به جای چراغ سقفی، موسیقی به جای صدای ماشین لباسشویی، ماساژ، حتی اگر با دوش حمام یا مالیدن حوله برای خشک کردن بدن باشد. مهم این است: برای نوازش جسم و روح خود وقت کافی در نظر بگیرید.
هشت: خود را غافلگیر کنید!
محدودیتهای اجتماعی دنیای ما را بسیار کوچک و کسلکننده کرده است، اما ذهن ما به نیروی محرکه و تنوع نیاز دارد؛ بنابراین خودتان را غافلگیر کنید، برای خودتان سورپرایز ایجاد کنید.
به عنوان مثال، دستورالعملها برای غذاهایی را که نمیشناسید پیدا کنید یا ترکیبات غذایی را که میشناسید تغییر دهید، حتی اگر طعم آن مورد پسندتان نباشد.
به موسیقیای که به طور معمول گوش نمیدهید رو بیاورید، سریالها یا برنامههای تلویزیونی مشابه را به طور مداوم تماشا نکنید.
در بسیاری از کانالهای تلویزیونی یا اینترنتی برنامهها و فیلمهای گوناگون مستند و سینمایی ارائه میشود، برنامهها یا فیلمهایی که ایدههای جدیدی به شما میدهند.
نُه: به خانهتان برسید!
بسیاری از مردم در فصل بهار تمایل زیادی به خانهتکانی، تغییر دکوراسیون یا رنگ خانه خود را دارند. انسان بهطور معمول در یک محیط مرتب، تمیز یا تازه رنگرزیشده احساس راحتی بیشتری میکند.
ثابت شده است که نظافت استرس را کاهش میدهد و حتی برخی افراد خانهتکانی را نوعی مدیتیشن (مراقبه) میدانند. برای بعضیها، نظمدادن به وسایل خانه تاثیری «رهاییبخش» دارد.
به عنوان مثال در اروپا هر شهروند بهطور متوسط ۱۰ هزار شی نگهداری میکند که به بسیاری از آنها نیاز ندارد، اما پاکسازی در این مورد برایش مشکل است.
برای این که راحتتر پاکسازی را انجام دهید، ترفند خوبی وجود دارد: اتاق به اتاق پیش نروید بلکه بر أساس دستهبندی اشیا، مثلا لباس، کتاب، یادگاریها و غیره اقدام کنید. اگر ابتدا تمام اشیا همدسته را در یک انبار قرار دهید، میتوانید بهراحتی در باره ماندنشان یا جدایی از آنها تصمیم بگیرید.
دَه: کار جدیدی شروع کنید!
«اگر وقت میداشتم، میتوانستم …» این جمله برای خیلیها آشناست. بهترین بهانه برای دررفتن از انجام یک کار یا پرداختن به یک موضوع.
پس الان که وقت داریم، بیایید آن کار را انجام دهیم یا به آن موضوع بپردازیم، به عنوان مثال یادگیری یک زبان جدید، نقاشی یا موسیقی، یوگا یا فعالیت اجتماعی، کمک به کودکان برای آموزش یا حتی خرید برای یک همسایه سالمند یا بیمار. الان وقت برای کارهای جدید داریم.

طرد شدن و پذیرفته نشدن یکی از رایجترین زخمهای عاطفی است که در زندگی هر کسی ممکن است اتفاق بیفتد. در گذشته، خطر طرد شدن افراد به حلقهی اجتماعی و ملاقاتهای حضوری آنها محدود میشد. اما امروزه به لطف ارتباطات الکترونیکی، شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنهای مختلف، هر یک از ما ممکن است با هزاران نفر در ارتباط باشیم و هر یک از این هزاران نفر میتواند پستهای ما و پیامهای ما را نادیده گرفته و در ما حس طردشدگی ایجاد کند.
در کنار این موارد جزئی و روزمرهی طردشدگی، ما همچنان در معرض طردشدگیهای شدیدتری نیز هستیم. مثلاً وقتی همسرمان ما را ترک میکند، یا از کارمان اخراج میشویم، یا دوست صمیمیمان با ما قهر میکند، یا حتی وقتی به خاطر انتخابها و سبک زندگی خاصی که داریم خانواده ما را طرد میکند. دردی که در چنین مواردی متحمل میشویم میتواند کاملاً فلج کننده باشد.
احساس طردشدگی ما چه سطحی باشد و چه عمیق، یک چیز ثابت است و آن این است که طردشدگی همیشه آسیبزا است و معمولاً بیشتر از آنچه که انتظارش را داریم به ما آسیب میزند.
سوال این است که چرا؟ چرا مثلاً از اینکه دوست صمیمیمان عکس تعطیلات خانوادگی که در اینستاگرام قرار دادهایم را لایک نکرده است، انقدر اذیت میشویم؟ چرا لایک نکردن یک عکس روحیهی ما را خراب میکند؟ چرا یک موضوع به ظاهر بیاهمیت باعث میشود از دوستمان عصبانی شویم، بد خلق شویم و احساس بدی نسبت به خودمان داشته باشیم؟
پاسخ این است که مغز ما این طور برنامهریزی شده است. دانشمندان افرادی را در دستگاه ام. آر. آی (MRI) قرار دادند و از آنها خواستند تا یکی از آخرین موارد طردشدگی که داشتهاند را به خاطر بیاورند. آنها با این کار به موضوع جالبی پی بردند. در طردشدگی، همان مناطقی از مغز فعال میشوند که در هنگام درد فیزیکی فعال میشوند. به همین دلیل است که حتی طردشدگیهای کوچک هم بیش از آنچه انتظار داریم ما را آزار میدهند، چون یک درد واقعی (البته عاطفی) در ما ایجاد میکنند. درد به ما میگوید زندگیات در خطر است، مراقب باش.
اما چرا مغز ما اینطور برنامهریزی شده است؟
روانشناسان معقدند که این موضوع به روزگاری برمیگردد که ما هنوز شکارچی بودیم و به صورت جمعی و قبیلهای زندگی میکردیم. از آنجا که در چنان شرایطی نمیتوانستیم تنها زندگی کنیم، طردشدن از قبیله (گروه) عملاً به معنای نابودی و مرگ ما بود. به این ترتیب، کمکم حس طردشدگی به عنوان یک هشدار اولیه در ما توسعه پیدا کرد.
این هشدار به ما میگفت رفتارت را عوض کن تا از قبیله اخراج نشوی (و زنده بمانی). این هشدار در دورانی که ما زندگی میکنیم همچنان وجود دارد و همچنان به ما میگوید رفتارت را عوض کن تا طرد نشوی؛ بنابراین افرادی که طردشدگی را تجربه میکنند بیشتر احتمال دارد که دستورات ژنهای خود را دنبال نموده و تغییراتی در رفتار خود ایجاد کنند.
البته درد عاطفی فقط یکی از راههای تأثیرگذاری طردشدگی بر سلامت ما است. علاوه بر آن طردشدگی خلق و خوی ما را تغییر داده و به عزتنفس ما آسیب میرساند. این موارد، نیاز ما به تعلق را بیثبات نموده و معمولاً به صورت خشم و پرخاشگری ظاهر میشوند.
متأسفانه، فراگیرترین آسیب طردشدگی، خودزنی است (البته از نوع عاطفی). پاسخ طبیعی ما به موضوعی مثل طردشدن از سوی شریک زندگیمان، این نیست که به خودمان دلداری بدهیم و بگوییم اشکالی ندارد. تو همچنان خوبی. تو آدم لایقی هستی. در عوض، پاسخ ما این است که خود را با صفتهای ناپسند (مانند احمق، بیعرضه، بدرد نخور و…) صدا بزنیم.
کاستیها، کمبودها و اشتباهات را به شدت به رخ خودمان بکشیم و از خودمان بیزار شویم. به عبارت دیگر، درست همان زمانی که عزت نفس ما آسیب دیده و نیاز به بازسازی دارد، ما شروع میکنیم به آسیب زدن بیشتر به آن. کسی نیست که این کار را نکرده باشد. همه ما حداقل یک بار این کار را انجام دادهایم. با این حال، از نظر رواشناختی این کار، کاری ناسالم و خود تخریبگرانه است.
خبر خوب اینکه روشهای بهتر و سالمتری هم برای پاسخ دادن به طردشدگی، مهار واکنشهای ناسالم و تسکین درد عاطفی و احترام به خود وجود دارد. روشهایی مثل موارد زیر:
به هیچ وجه افکار خود انتقادگرانه را ادامه ندهید
بعد از طرد شدن، به احتمال زیاد وسوسه میشوید که همهی عیب و ایرادها و کاستیهای خود را فهرست نموده و برای اشتباهی که مرتکب شدهاید، شروع کنید به انتقاد و توبیخ کردن خودتان. این اشتباه است.
به جای اینکه بنشینید و خودتان را با افکاری مثل وای، من چقدر بیعرضهام که نمیتوانم موقعیت را درک کنم! اذیت کنید، فقط آنچه اتفاق افتاده را با خود مرور کرده و برای موقعیتهای مشابهی که در آینده پیش خواهد آمد، برنامهریزی کنید. مثلاً اینکه با خود بگویید دفعهی بعد که خواستم از کسی خواستگاری کنم، در مورد خواستگاریهای قبلیام صحبتی نخواهم کرد جملهی خوبی است، چون اثری از سرزنش و تنبیه در آن وجود ندارد و همزمان شما را برای موفقیت در موقعیتهای مشابه بعدی آماده خواهد کرد.
اشتباه رایج دیگری که در طردشدگی اتفاق میافتد، شخصی در نظر گرفتن طردشدگی است. در حالی که واقعاً شخصی نیست!
حقیقت این است که بیشتر طردشدگیها (چه احساسی، چه حرفهای و چه اجتماعی) مربوط به تناسب و شرایط هستند. پس با جستجوی عیب و ایرادهای شخصی خود، سرسختانه به دنبال جواب سوال چرا نشد؟ نباشید. چون نه تنها فایدهای ندارد بلکه گمراهکننده نیز هست.
ارزش و اهمیت خود را به یاد بیاورید
وقتی عزتنفس شما آسیب میبیند، به جنبههای مثبت شخصیت و تواناییهای خود توجه کنید (به جای اینکه روی کمبودها و ایرادهای متمرکز شوید). بهترین راه برای ایجاد و بهبود حس خودارزشمندی پس از طردشدگی، همین است که جنبههای ارزشمند خودتان را یادآوری نموده و آنها را تائید کنید.
فهرستی از ویژگیهای پسندیده، دوستداشتنی و مورد احترامی که در خود سراغ دارید تهیه کنید. مثلاً اینکه من کارمند خوبی هستم. من دوست خوبی هستم. از لحاظ عاطفی حمایتگر و در دسترس هستم. خوشزبان هستم و زیبا صحبت میکنم. من وفادارم. من وجدان کاری دارم.
سپس یکی از آن ویژگیها را انتخاب کنید و خیلی سریع، یک یا دو پاراگراف در مورد اینکه این ویژگی شما چرا ارزشمند است و چگونه در موقعیتهای مرتبط میتوانید آن را به خوبی بروز دهید، بنویسید (حتماً بنویسید و موضوع را فقط در ذهن خود نگه ندارید).
این یک کمک اولیه است که در هنگام آسیبدیدگی عزتنفس میتواند درد عاطفی را کاهش داده و اعتماد به نفس را به شما بازگرداند.
احساس ارتباط را در خود تقویت کنید
ما به عنوان موجودات اجتماعی نیاز داریم تا از سمت گروههای اجتماعی که در آنها عضو هستیم، خواسته شویم و ارزشمند تلقی شویم. طردشدگی، نیاز ما به تعلق را متزلزل نموده و در ما حس ناآرامی و عدم ارتباط ایجاد میکند؛ بنابراین در هنگام طرد شدن، باید به خود یادآوری کنیم که افرادی هستند که ما برای آنها مورد احترام و عزیز هستیم.
اگر همکاران شما، از شما دعوت نمیکنند که نهار را با هم بخورید، شما همچنان این امکان را دارید که با اعضای تیم ورزشی که در آن عضو هستید، یک آبمیوه بنوشید. اگر دوست فرزندتان او را طرد کرده است، خیلی زود برنامهای بچینید تا او با یکی دیگر از دوستان خود وقت بگذراند و در ارتباط باشد. اگر کسی به پیامهای شما پاسخ نمیدهد، با پدربزرگ و مادربزرگتان تماس بگیرید و این حس را به خود بدهید که افرادی هستند که شنیدن صدای شما باعث خوشحالیشان میشود. این حس به شما کمک میکند تا آرام گرفته و عزتنفس آسیبدیدهی خود را بازسازی کنید.
سخن آخر
طرد شدن هیچوقت آسان نبوده و نخواهد بود. اما این که بدانید چطور آسیب عاطفی ناشی از آن را کاهش داده و چگونه عزتنفس خود را بازسازی کنید، به شما کمک میکند در زمان کوتاهتری بر این مشکل چیره شده و با اعتماد به نفس بیشتری به سراغ موقعیتها و رویدادهای اجتماعی بعدی بروید.

اوتیسم یکی از انواع اختلالات عصبی رشدی است که بروز آن مشکلاتی را برای خانوادهها به وجود میآورد. در خود ماندگی یا اوتیسم نوعی اختلال رشدی (از نوع روابط اجتماعی) است. هسته مرکزی اختلال درخود ماندگی، اختلال در ارتباط است؛ معمولا کودکان مبتلا به اوتیسم در ارتباطات کلامی و غیر کلامی، تعاملات اجتماعی و فعالیتهای مربوط به بازی مشکل دارند.
تاخیر در زبان گفتاری، ناتوانی در من گفتن، ناتوانی در ارتباط برقرار کردن با همسالان، فقدان تقابل هیجانی یا اجتماعی، دلمشغولی دایم نسبت به برخی از اجزای اشیا، چسبندگی ظاهرا انعطافناپذیر به عادتها، اشکال در بازی انتزاعی تخیلی، تمایل نداشتن به زندگی اجتماعی و نداشتن انگیزه، کج خلقی و رفتارهای پرخاشگری (اغلب)، ضریب هوشی پایین (گاهی اوقات) و… از جمله نشانههای این اختلال است.
اما آنچه که اهمیت دارد نقش والدین در پرورش و تربیت فرزندشان است. والدین میتوانند با تربیت و مراقبت خود بسیاری از مهارتهای ارتباطی و سازگاری را در کودک افزایش دهند و به کاهش علائم این اختلال بپردازند. اما پیش از هرچیز لازم است تا آگاهی خود را بالا ببرند.
نکات رفتاری با کودکان اوتیسم
هیچ قانون سفت و سخت و البته پیچیدهای در رابطه با اینکه با کودکان اوتیسمی چگونه رفتار کنید وجود ندارد، همه چیز بسیار ساده به نظر میرسد. به این نکات توجه کنید:
صبور باشید
مدتی طول میکشد تا یک کودک اوتیسمی بتواند با دیگران ارتباط برقرار کند. لازم است شما به عنوان یکی از والدین و یا خواهر و برادر او شمرده صحبت کنید و به صحبت کردنتان لحن تند ندهید.
به او یاد بدهید چگونه بدون حالت تهاجمی عصبانیتش را بیان کند
کودکان اوتیسمی و حتی کودکان طبیعی هم نمیدانند چطور باید عصبانیت خود را بیان کند. در اینباره هم باید صبوری به خرج بدهید و به تدریج به بیاموزید چگونه بدون اینکه حالتهای تهاجمی داشته باشد و یا پرخاش کند عصبانیت و دلیل آن را به درستی بیان کند.
انعطاف پذیر باشید
اجازه ندهید که احساساتتان بابت اینکه کودک شما به درستی ارتباط برقرار نمیکند جریحه دار شود. اوتیسمیها مشکلات زیادی با نشان دادن و کنترل عواطف خود دارند و اغلب بی پرده حرف میزنند. حرفهای بی پرده آنها را به دل نگیرید و کمی انعطاف از خود به خرج بدهید.
همیشه مثبت بمانید
کودکان مبتلا به اوتیسم به آدمهای مثبت و خوش اخلاق پاسخ بهتری میدهند. سعی کنید به رفتارهای مناسب آنها جایزه بدهید. فرزند خود را تشویق کنید. شاید تلاشهای کودک برای انجام کارهای خوب ناچیز است، اما ستایش و تشویق او باعث میشود این روند تقویت شده و تلاشش را بیشتر کند تا به نتیجه برسد. به او پاداش دهید. هم بصورت کلامی و هم از وسایلی که به او انگیزه میدهد استفاده کنید. همچنین جملات دستوری را کمتر بکار ببرید، کمتر از او انتقاد کنید و او را مجبور به انجام کارهایی که توانایی انجام آنها را ندارد، نکنید.
به جلب توجهها اهمیتی ندهید
کودکان اوتیسمی بسیار تلاش میکنند تا با رفتارهای بسیار بد تمرکز شما را به خود جلب کنند. اگر چند بار به این دست از رفتارها بی توجهی کنید در واقع به او کمک میکنید تا دست از این رفتار ناهنجارانه بردارد.
از طریق فعالیت بدنی در تعامل باشید
چرا برای برقراری ارتباط با کودک اوتیسمی خود اصرار دارید مدام با او صحبت کنید و حرف از دهانش بکشید؟ راههای دیگری هم هست. مثلا میتوانید با او به ورزش بروید، با هم بدوید و یا اینکه بازی کنید. اینها راههای خوبی هستند تا بتوانید تواناییهای ارتباطی او را بهبود ببخشید. این روش روحیه کودک را آرامتر میکند.
بازیهای موثر برای کودکان اوتیسم
- پرتاب توپ به هوا
- گذاشتن توپ بین دو پا و پریدن
- پریدن از روی کمر دیگران
- عمو زنجیرباف و آسیاب بچرخ
- جمع کردن توپ با آهنگ و متوقف کردن هنگام قطع صدا
- چرخیدن دور صندلی همراه با موسیقی و نشستن به محض قطع صدا
- به صورت دایره بایستند و توپ را برای هم شوت کنند
- قایم موشک
برای اجرای این بازی ابتدا بچهها باید قایم شدن در جاهای مختلف را یاد بگیرند وقتی پنهان شدن را یاد گرفتند در مرحله بعد پیدا کردن و به دنبال هم گشتن را یاد میگیرند.
موسیقی درمانی، بازی درمانی، نقاشی، قصه گویی، کتابخوانی و وادار کردن آنها برای شرکت در گروههای همسالان از روشهای موثر در برقراری ارتباط با این کودکان است. این کودکان باید به تدریج وارد بازی شوند و با گروه همسالان خودشان ارتباط برقرار کنند. این کودکان از تغییر میترسند. والدین باید ترس از تغییر در کودک شان را کم کنند و این کودکان را آهسته و به تدریج با تغییرهای محیط اجتماعی آشنا و وقت بیشتری را نسبت به این کودکان صرف کنند.
مهربان باشید
هیچ توضیح اضافه دیگری نمیخواهد که چرا باید با اوتیسمیها مهربان باشید. آنها نیاز به این دارند که مدام در آغوششان بگیرید، درست مثل بچههای دیگر.
عشق و علاقهتان را نشان بدهید
کودکانی که اوتیسم دارند معمولا در نشان دادن احساسات خود ناتوان هستند، اما باید بدانند که شما آنها را دوست دارید. بیشتر به آنها عشق خود را نشان بدهید، بیشتر حمایتشان کنید. به هر حال تعامل با افرادی که اوتیسم دارند همواره یک چالش محسوب میشود، اما باید یاد بگیرید که نحوه رفتار کردن درست با آنها چگونه است و چگونه میتوان آنها را با شرایط زندگی بیشتر وفق داد.
رفتارهای اجتماعی او را به طور مستقیم افزایش دهید
در حالیکه بسیاری از کودکان مهارتهای اجتماعی را بطور طبیعی و با شرکت در گروه همسالان و وبصورت یادگیری مشاهدهای فرا میگیرند، اما کودکان اوتیسم اغلب نیاز به آموزش مستقیم دارند؛ بنابراین مربیان، والدین و معلمان ویژه باید وقت زیادی را صرف آموزش مستقیم مهارتها به کودکان اوتیسم کنند تا آداب اجتماعی مثل سلام کردن، احترام گذاشتن و … را یاد بگیرند.
شرایطی فراهم کنید تا کودکتان زمان بیشتری را با کودکان غیراوتیسم بگذراند
تعامل با کودکان غیر اوتیسم به فرزند شما کمک میکند تا توجهاش افزایش یابد و واکنشهای سریعتری را یاد بگیرید. البته داشتن یک دوست اوتیسم نیز به فرزندتان یاد میدهد هیچ مشکلی وجود ندارد و افراد دیگر نیز با ویژگیهای او وجود دارند. برای بچههای بزرگتر همسالان اوتیسم اهمیت ویژهای دارد، زیرا ارتباط و تعامل مثبتی بین آنها شکل میگیرد که هیچ شخص دیگری نمیتواند آن را انجام دهد. بعضی از برنامههای مدرسه در جریان اصلی درس قرار میگیرند و کودکان اوتیسم میتوانند در کلاسهای عادی تحصیل میکند. با توجه به توانایی یادگیری فرزند شما این ممکن است یک فرصت خوب برای او باشد.
عدم مقایسه
یکی از لطمات سنگین خانوادهها بر روی فرزندان مقایسه کودک خود با دیگر کودکانی است که دارای این اختلال میباشد و هم چنین مقایسه کودک خود با دیگر کودکان که در نزدیکی آنها هستند. والدین گرامی دارای کودکان با اختلال اتیسم باید همواره این نکته را مدنظر داشته باشند که مقایسه روش خوبی برای ایجاد انگیزه درونی نمیباشد.
تحقیقات نشان داده است پدر نسبت به مادر نقش مهمتری در امر آموزش این کودکان دارد. علت این امر هنوز مشخص نیست، اما مطالعهها نشان داده که مهارت کودکان اوتیسمی که پدرشان در آموزششان نقش داشتهاند بیشتر از کودکانی است که توسط مادرانشان آموزش دیدهاند. مادر بیشتر در نقش عاطفه این کودکان دخالت دارد. پس والدین عزیز بدانید با بالا بردن اطلاعات خود، بسیاری از مشکلاتتان حل خواهد شد.