فرهنگی
معرفی 10 فیلم برتر در سبک گانگستری
منتشر شده
2 سال پیشدر
توسط
چوبین
در هالیوود و فراتر از آن، فیلم های گانگستری همیشه مورد توجه قرار گرفته و فروش خوبی دارند. افراد چموش و خلافکارهایی که در این داستان ها به تصویر کشیده می شوند ممکن است در زمره بدترین های بشریت باشند، قاتل ها و دزدهایی که برای آن ها زندگی انسانی بسیار ارزان است. اما تا جایی که به جای خیابان هایمان، چنین افرادی در فیلم ها باشند نمی توانیم چشم از آن ها برداریم. ژانر گانگستری نقش مهمی در تاریخ سینمای هالیوود دارد، جایی که برخی از بهترین فیلم های گانگستری و مافیایی در آن ساخته شده اند، گانگسترهایی که رسیدنشان از هیچ به همه چیز جنبه ای ناخوشایند از رویای آمریکایی است. در بهترین شرایط، فیلم های گانگستری می توانند کشتار و خشونت مرکز داستان خود را به برای خلق داستان هایی در مورد پیروزی و شکست، اشتیاق و خیانت به کار گیرند. در ادامه می خواهیم شما را با ۱۰ فیلم برتر ژانر گانگستری آشنا کنیم که باید قبل از مرگ حتماً دید.
۱۰- Miller’s Crossing
شاهکار برادران کوئن در سال ۱۹۹۰ در میان بهترین آثار آن ها جای دارد. این جشن بصری که داستان آن در دوران ممنوعیت خرید و فروش مشروبات الکلی در ایالات متحده می گذرد، تحت تاثیر نوشته های نوآر داشیل هامت بوده و گابریل بایرن را در نقش تام ریگان دارد، یک مشاور گانگستری که در یک جنگ بین گانگسترها نقش مهمی ایفا کرده و خود در آن درگیر می شود. همانطور که در سبک کاری برادران کوئن و تمایلات نوآری آن ها دیده می شود، داستان ساده فیلم Miller’s Crossing با ورود انتقام های شخصی و رویارویی های متعدد به داستانی بسیار پیچیده و تاریک تبدیل می شود. آلبرت فینی و جان پولیتو در نقش روسای دو گروه گانگستری رقیب بسیار استادانه ظاهر شده اند که یکی یک شخصیت پدرانه ایرلندی است و دیگری یک ایتالیایی کم تحمل و دمدمی مزاج که در نقشه کشیدن مهارت دارد. بازی جان تورتورو در نقش لئو اما بهترین بازی فیلم را باید از آنِ جان تورتورو دانست که بسیار سیال و منعطف است، لحظه ای یک دسیسه چین جسور و خودخواه و لحظه ای دیگر یک مرد خرد شده درمانده که می خواهد از دردسر فرار کند.
۹- Once Upon A Time In America
بگذارید اول از همه بگوییم که شاهکار حماسی سرجیو لئونه مناسب افراد دل نازک و احساساتی نیست. آخرین ساخته کارگردان شهیر ایتالیایی یک فیلم حماسی به معنای واقعی کلمه است و البته بسیار طولانی که در طول چهار ساعت و نیم بخش قابل توجهی از تاریخ ایالات متحده را به تصویر می کشد. رابرت دنیرو در دوران اوج خود نقش های تکرار نشدنی بسیاری را بازی کرده اما کمتر نقشی از او را می توان با نقش شخصیت اصلی فیلم Once Upon A Time In America مقایسه کرد، نودلز که در طول فیلم بیشتر و بیشتر ناخوشایند و پست می شود. در این فیلم قتل های فراوانی رخ داده و خشونت جنسی به اوج می رسد. نودلز هر جا که می رود از خود ویرانی به جای می گذراد و در نهایت نیز خود به عمق منجلاب سقوط می کند. جیمز وودز نیز در نقش دوست نودلز بازی خیره کننده ای از خود ارائه می دهد. این فیلم داستان پرپیچ و تاب پشیمانی و رستگاری و داستان افسانه ای عنوان خود است، فیلمی پر از خونریزی، بسیار طولانی با دوران ساخت پرتنش و البته مشکلات و جنجال هایی که در هنگام اکرانش ایجاد شد.
۸- White Heat
ژانر گانگستری همواره محبوب بوده و به احتمال فراوان برای همیشه محبوب خواهد ماند اما دوره جیمز کاگنی به طور ویژه روزگار اوج و اعتبار این ژانر بود. این بازیگر سرشناس با بازی های سیال، پرتحرک و احساسی خود باعث تثبیت شخصیت های گانگستر در قالب یک شخصیت بی احساس، مغرور و دائماً در حال پوزخند زدن و البته بسیار کاریزماتیک شد. فیلم هایی مانند The Public Enemy و Angels With Dirty Faces باعث شهرت کاگنی شد اما باید White Heat را بهترین اثر او دانست که یکی از آخرین کارهای کاگنی در ژانر گانگستری بود. در این فیلم کاگنی نقش یک رهبر خلافکار بی رحم را بازی می کند که تقریباً هیچ ویژگی شخصیتی مثبت و قابل دفاعی در او وجود ندارد. کودی جارت رابطه ای عمیق با مادر خود دارد و این رابطه باعث تشکیل تیمی هولناک شده ولی فیلم به طور خاص به بررسی شخصیت جارت به شیوه ای تکان دهنده برای مخاطبان امروزی می پردازد. کاگنی در فیلم White Heat توانسته شخصیتی چنان ترسناک را به تصویر بکشد که بسیاری از شخصیت های مشابه بعدی سینما از آن الهام گرفته اند.
۷- Gangster No. 1
در آستانه شروع قرن بیست و یکم، فیلم های گانگستری بریتانیایی بیشترین تاثیر را از سینمای هالیوود گرفته بودند و به طور خاص از کوئنتین تارانتینو. پل مک گویگان در سال ۲۰۰۰ و با فیلم Gangster No. 1 نیز همان مسیر را در پیش گرفت و فیلمی ساخت که تحلیل تاریک و بدون زرق و برق زندگی رییس دیوانه یک گروه مافیایی است که نقش او را با مهارتی خیره کننده پل بیتی بر عهده دارد. فیلم با تصویر یک گانگستر بی نام در دوران پیرزی آغاز می شود که نقش او را نیز مالکوم مک داول با مهارت تمام بازی می کند و داستان از زبان او روایت می شود. این گانگستر بیشتر یک مخلوق است تا یک انسان، شخصی بی احساس و بدون توانایی همدردی که تنها به افزودن قدرت و ثروت خود اهمیت می دهد. او توسط یک رهبر مافیایی انتخاب شده و به سرعت و به شکل وسواسی سعی در تقلید از شخصیت مرشد خود می گیرد. هر چه از جذابیت بازیگری بیتی در فیلم بگوییم گزافه گویی نخواهد بود. دراز و باریک و با چشم هایی بی احساس، بیتی با غرور راه می رود اما گاهی اوقات به شکل گذشته خود باز می گردد و با بهم ریختن اوضاع ذهنی و روانی، صورتش به جیغی ترسناک و ناگهانی تبدیل می شود. تماشای این فیلم ارزش وقت گذاشتن را دارد پس آن را از دست ندهید.
۶- Mesrine
فیلم های گانگستری زندگینامه ای برای همیشه محبوب خواهند بود زیرا بدون استثنا، گانگسترها شخصیت هایی جذاب هستند که زندگی شان در دنیایی متفاوت از دنیای ما می گذرد. اگر چه نسخه سینمایی زندگی آن ها همیشه جذاب و موفق نیست (برای مثال Gotti) اما فیلم دو بخشی Mesrine ساخته ژان فرانسوا ریچه در سال ۲۰۰۸ در مورد ژاک مرسین گانگستر مشهور فرانسوی یکی از بهترین های این ژانر به شمار می آید. با بهره گیری از ونسان کسل همیشه دوست داشتنی و جذاب در نقش اصلی، فیلم به بررسی زندگی مرسین از همان دوران آشنایی اولیه با خشونت تا ماجراهایش در طول جنگ الجزایر و سپس کشته شدنش به دست پلیس در سال ۱۹۷۹ می پردازد.
زندگی مرسین تمامی جذابیت ها و پیچ و تاب های لازم برای تشکیل یک داستان غنی را داراست داستانی که به ندرت در دیگر فیلم های گانگستری شاهد آن بوده ایم. در این فیلم شاهد نقشه کشیدن ها و شکست ها، فرار از زندان ها و رویارویی های متعدد هستیم، در حالی که مرسین از رسانه ها به زیبایی و لطافت یک ویولن استفاده می کند، یک شکارچی بدنام که می خواهد چشم جهانیان به او باشد وقتی یک سرقت دیگر انجام می دهد و قسر در می رود. بازی کسل و دیگر بازیگران این فیلم از جمله ژرارد دپاردیو و متیو آلماریک ستودنی است.
۵- Sexy Beast
به عنوان یکی از بهترین فیلم های سینمای بریتانیا در تاریخ معاصر، Sexy Beast به وقایع پس از دوران زندگی در جایگاه یک شخصیت خلافکار و گانگستر می پردازد. در فیلم ری وینستون نقش گال را بازی می کند، گانگستری بازنشسته که اکنون در اسپانیا از حمام آفتاب لذت می برد اما خیلی زود یکی از دوستان قدیمی اش با نام دان که بن کینگزلی نقش او را ایفا کرده و یکی از ترسناک ترین مردان جهان است به دیدن او می آید و به او پیشنهاد همکاری می دهد. گال جواب منفی می دهد اما دان از این پاسخ خوشش نمی آید و این بار نیز مانند دیگر فیلم های گانگستری خشونت اولین چیزی است که رخ می دهد. کارگردان فیلم جاناتن گلیزر است، یک استاد فیلمسازی با علاقه به سبک های غیرمتعارف و خلاقانه که باعث می شود داستان فیلم به جاهایی برود که هیچگاه تصورش را نمی کردید. نیم ساعت اول فیلم با رویارویی دو استاد بازیگری، وینستون و کینگزلی، مملو از تنش است و از آن جاست که فیلم Sexy Beast شکل می گیرد. اگر چه روایت داستان با یک ماجرای ساده و کلیشه ای در مورد آخرین سرقت شکل می گیرد اما با یک پایان منحصربفرد و امیدوار کننده به سرانجام می رسد. این فیلم متفاوت از هر فیلم گانگستری بریتانیایی است که تا حالا دیده اید و به همین خاطر نباید تماشایش را از دست داد.
۴- Sonatine
تاکشی کیتانو فیلمساز برجسته ژاپنی که مهارت خود را در عرصه سینما در ژانرهای مختلف نشان داده است اغلب به بررسی دنیای زیرزمینی یاکوزاها پرداخته است اما بهترین فیلم او در ژانر گانگستری را باید Sonatine دانست که در سال ۱۹۹۳ ساخته شد. مانند بسیاری از دیگر فیلم های کیتانو، این یکی نیز ترکیبی بی نقص از طنز، مالیخولیا و خشونت شوکه کننده است که نقش شخصیت اصلی کاریزماتیک و رواقی آن را خود کیتانو با مهارتی بی نظیر ایفا می کند. کیتانو در فیلم گانگستری خود نقش موراکاوا را بازی می کند، یک عضو میانی دار و دسته ای مافیایی که بعد از خرابکاری در ماموریتی که به او داده شده همراه با گروهش به یک خانه ساحلی فرار می کند. در این دنیای جدید، خشونت در همه جا پرسه می زند و پرسه های گروه موروکاوا همیشه با اتفاقاتی تاریک همراه می شود. بسیاری از فیلم های کیتانو شبیه رویا هستند، خیلی جذاب از سکانسی به سکانس دیگر می روند و با انتظارات مخاطب به شکلی زیبا بازی می کنند. Sonatine یکی از بهترین آثار کیتانو از نظر کار دوربین است و ثبات و ایستایی دوربین کیتانو به خوبی با بازی مینمالیستی اش ترکیب می شود و نتیجه فیلمی است که دنیای آن در فیلم های گانگستری غربی به یک فضای کلیشه ای تبدیل شده است.
۳- The Long Good Friday
فیلم جان مکنزی در سال ۱۹۸۰ با عنوان The Long Good Friday که در آن شرایط یک ملت به تصویر کشیده می شود باب هاسکینز را در نقش اصلی دارد، فیلمی که یکی از بهترین پنج پایان بندی تاریخ سینما را در خود دارد. این فیلم به برخی از مهم ترین مسائل و ترس های مردم بریتانیا در آن دوران می پردازد؛ از جمله ارتش آزادی بخش ایرلند، فساد پلیس، تاچریسم و ورود بی محابا به عرصه کاپیتالیسم و بدین ترتیب است که ترکیب این مولفه ها به یک فیلم گانگستری تاریک و تکان دهنده تبدیل می شود که در نهایت حد کمال قرار دارد. در فیلم The Long Good Friday هاسکینز نقش هارولد شاند را بازی می کند، یک گانگستر بریتانیایی که از همه طرف تحت فشار قرار دارد. هدف او این است که حرفه مافیایی خود را به سمت و سوی یک کسب و کار قانونی ببرد اما یک سری قتل باعث می شود کنترل او بر روی نقشه ای که دارد بهم بریزد و بدین ترتیب وی مجبور می شود به همان دنیایی بازگردد که قصد فرار از آن را داشت. هلن میرن در نقش همسر شاند و پیرس برازنان در نقش یک قاتل جوان نیز بازی های خوبی از خود ارائه می دهند اما فیلم را باید فیلم هاسکینز دانست که بازی مینیمالیستی اش در دقایق پایانی فیلم یک کلاس بازیگری ذی قیمت است.
۲- The Godfather
پدر همه فیلم های گانگستری اودیسه مافیایی فرانسیس فورد کوپولاست که چهره سینمای هالیوود را برای همیشه تغییر داد. با ساختن ستاره هایی مانند آل پاچینو، رابرت دنیرو، دیان کیتون و بیشتر از همه زنده کردن دوران اوج مارلون براندو، سه گانه The Godfather را باید سه مورد از مهم ترین فیلم های تاریخ سینما دانست. اگر چه قسمت سوم در حد و اندازه های دو قسمت اول نیست اما قسمت سوم نیز دارای لحظات به یاد ماندنی است و نمی توان بازی اندی گارسیا در فیلم را نادیده گرفت. با این وجود جوهر اصلی این سه گانه را باید در دو فیلم اول جست. فیلم اول یک فیلم گانگستری کلاسیک است در حالی که دومی یک فیلم پیچیده و پرخشونت تر به نظر می رسد. با این وجود هر دو را باید تعریف کننده سینمای دهه ۷۰ دانست، زمانی که کوپولا سلطان فیلمسازی بود و بودجه های هنگفتی صرف ساخت فیلم های گانگستری می شد، روزگاری که خبری از فرانچایز و دنباله نبود. سه گانه The Godfather دارای حال و هوای فیلم های ایتالیایی است و به همین خاطر امروزه نیز مانند دهه هفتاد تماشای جذابی را برای مخاطب رقم می زنند.
۱- Goodfellas
شاهکار اسکورسیزی در ژانر مافیایی و گانگستری نگاهی تاریک و بدبینانه نسبت به زندگی به گروهی خلافکار دون پایه است که جذابیت آن به عدم تمایلش در اخلاقی سازی اتفاقات باز می گردد. در فیلم Goodfellas شخصیت ها زندگی مجللی دارند اما در نهایت بار انتخاب هایشان بازگشته و روی کمرشان آوار می شود. این فیلم داستان گانگسترهای طراز پایین است و به همین خاطر خود را از آن شکوه و جلال فیلم های دیگر این ژانر معاف می بیند. در این شرایط، دو تن از سه شخصیت اصلی ماجرا حتی برای عضویت در مافیا نیز گزینه های مناسبی نیستند. این فیلم که بر اساس داستان های واقعی ساخته شده و سناریو آن با همکاری نیکلاس پیلگی روزنامه نگار کهنه کار عرصه مافیا نوشته شد، بیش از هر فیلم گانگستری دیگری در تاریخ سینما معتبر و نزدیک به واقعیت است. ترکیب موسیقی متن هیجان انگیز با بازی های بی نقص ری لیوتا، رابرت دنیرو و جو پشی، باعث شد که Goodfellas به یک پدیده واقعی در سینما تبدیل شود که به یک اندازه بامزه، دراماتیک، الهام بخش و تکان دهنده است. اگر چه طول فیلم بیش از دو ساعت است اما به دلیل جذابیت داستان بسیار سریع می گذرد. فیلم Casino که به نحوی دنباله این فیلم بود فیلم خوبی است اما تنها The Sopranos را می توان جانشین واقعی این فیلم دانست.

شاید دوست داشته باشید

در این فهرست که سه بخش دارد.مدعیان این رشته معرفی شدند.فصل اهدای جوایز منتقدان آغاز شده است. امسال 25 فیلم را میتوان با رده بندی پیش بینی کرد که احتمال دارد در فهرست نامزدها باشند.سال گذشته تعداد مدعیان و پیش بینی ها پنجاه عنوان فیلم بود.
نتفلیکس با سه فیلم «منک» ، «دادگاه شیکاگو7» و «بلک باتم ما رینی» مدعی است. کمپانی فاکس سرچ لایت با «سرزمین آوارهها» ساخته کلوئی ژائو یک رقیب مدعی جدی دارد.اما شاید جا برای فیلمهای دیگری مانند «میناری»(A24) یا «پدر» (سونی پیکچرز کلاسیکس) وجود داشته باشد.
پیشبینی نامزدها به شرح زیر است:
1- سرزمین آوارهها(Nomadland)
2-دادگاه شیکاگو 7(“The Trial of the Chicago 7)
3-میناری(Minari)
4-منک(Mank)
5-یک شب در میامی(One Night in Miami)
6-پدر(The Father)؛ محصول سونی پیکچرز کلاسیکز
7-ما رینی بلک باتم(Ma Rainey’s Black Bottom)،
8-یهودا و مسیحای سیاه (Judas and the Black Messiah)، محصول برادران وارنر
9-اخبار دنیا (News of the World)، محصول یونیورسال پیکچرز
10-زن جوان آیندهدار(“Promising Young Woman)
*رقبای بعدی
11-آوای متال(Sound of Metal)؛ آمازون استودیوز
12-5 همخون(5 Da bloods)نت فلیکس
13-جشن پایان تحصیلی (The prom) نت فلیکس
14-موریتانی (“The Mauritanian”)، محصول اس تی ایکس فیلمز
15-روی صخرهها ( on The Rocks)، محصول مشترک اپل پلاس و A24
16-آسمان نیمهشب (“The Midnight Sky)، محصول نت فلیکس
17- سول/روح (Soul)، پیکسار
18-اولین گاو (First Cow)؛محصولA24
19-آمونیت (Ammonite)، محصول نئون
20-پالم اسپرینگز(“Palm Springs)، محصول مشترک نئون وهولو
• رقبای جوایز در ردیف بالا
21-آمریکا مقابل بیلی هالیدی(The United States vs. Billie Holiday)، محصول هولو
22-تنت(Tenet)، محصول برادران وارنر
23-تکههای از یک زن (“Pieces of a Woman”)، محصول نتفلیکس
24-شری (Cherry)، محصول اپل تی وی پلاس
25-سوپرنوا (Supernova)؛ محصول بلیکر استریت

«عقاید یک دلقک» را باید یکی از ماندگارترین آثار در تاریخ ادبیات آلمان دانست. «عقاید یک دلقک» روایت زندگی هانس شنیر، فردی از یک خانواده متمول با طرز فکری منحصر است. هانس خانه پدری را به خاطر تفاوت در نوع نگرش به زندگی و مذهب ترک گفته و به عنوان یک دلقک مشغول به کار است.
این کتاب شرایط اجتماعی آلمان تحت سلطهی هیتلر و پس از دوران جنگ را به تصویر میکشد و به انتقاد از نهادهای مسیحی همسو با هیتلر، میپردازد.
دختر سروان اثر آلکساندر پوشکین
رمان مشهور «دختر سروان»، شاهکار آلکساندر پوشکین و سرآغاز رمان تاریخی روسیه است. «دختر سروان» داستانی رمانتیک و زندگینامهای است که در متن شورش پوگاچف در دوران سلطنت ملکه کاترین دوم جریان دارد.
«دختر سروان»، نخستین بار در سال ۱۸۳۶ به انتشار درآمد. این رمان به شکل خاطرات رمانتیک یک افسر اصیل امپراتوری روسیه به اسم پتر آندرویچ و با زاویه دید اول شخص به نگارش درآمده است.
بابا گوریو اثر بالزاک
«باباگوریو» را بالزاک در مدت زمان چهل روز نوشت و در سال ۱۸۳۵ به صورت کتاب منتشر کرد.
این شاهکار کلاسیک شرححال پیرمردی بهنام بابا گوریو است که عاشقانه دلباختهی دو دختر خود است، اما مورد بیمهری و بیتوجهی شدید آنها قرار میگیرد.
ابله اثر فیودور داستایوفسکی
«ابله» در سال ۱۸۶۹ منتشر شد. پرنس مویخکین، آخرین فرزند یک خاندان بزرگ ورشکسته، پس از اقامتی طولانی در سویس برای معالجه بیماری به میهن خود باز میگردد. مویخکین دچار نوعی جنون شده است که نمودار آن بی ارادگی مطلق است.
«ابله» یکی از معروفترین رمانهای داستایوفسکی است که به شکلی بسیار واقع گرایانه به موشکافی شرایط جامعه و شخصیتهای داستان پرداخته است.
مرشد و مارگاریتا اثر میخائیل بولگاکف
بولگاکف این کتاب در سال ۱۹۴۱ در زمان حکومت استالین تموم کرد، اما کتاب حدود بیست سال بعد منتشر شد. بسیاری از منتقدان ادبی از «مرشد و مارگاریتا» به عنوان یکی از بزرگترین آثار ادبیات روس یاد میکنند.
در این رمان سه داستان در هم تنیده اتفاق میافتد: ماجرای شیطان در مسکو، به صلیب کشیده شدن مسیح و ماجرای عشق مرشد و مارگاریتا

برخورد کوتاه فیلمی به کارگردانی «دیوید لین» است که علیرغم محبوبیتش میان منتقدین و سینمادوستان، هرگز بهاندازهی آثاری نظیر «لورنس عربستان»، «دکتر ژیواگو » قدر و منزلت پیدا نکرده و دیده نشده است. این فیلم بر اساس نمایشنامهی یکپردهای زندگی بیتحرک اثر «نوئل کاورد» شکل گرفته است.
«برخورد کوتاه» قصهی یک آشنایی و دلدادگی کوتاهمدت میانِ زن و مرد در آستانهی میانسالی است. این فیلم اثری فوقالعاده هیجانانگیز و پراحساس است که تقریباً نقصی ندارد و با مهارت و استادی ساخته شده است.
مرد سوم
«مرد سوم» فیلمی به کارگردانی «کارول رید» و نویسندگی «گراهام گرین» است. یکی از بهترین فیلمهای تاریخ در دوران پس از جنگ جهانی دوم اروپا و پیش از آغاز جنگ سرد، درباره یک رمان نویس غربی به نام هالی که برای ملاقات با دوستش هری به وین میرود و متوجه میشود او به تازگی مرده است.

«مرد سوم» فیلمی دربارۀ ظهور دنیایی تازه بعد از جنگ است که در آن اصول دنیای کهن فروپاشیده و زور، قدرت و نفوذ و نه هوش، حساسیت و منطق پارامترهای دوام آوردن هستند.
پیشخدمت
«پیشخدمت»، به اعتقاد بسیاری از منتقدان، بهترین ثمره همکاری «جوزف لوزی» در مقام کارگردان و «هارولد پینتر» در مقام فیلمنامهنویس است؛ شاهکاری تمامعیار متعلق به سنتِ سینمای هنری اروپا، که هنوز هم بعد از چند دهه، تماشایی است.

این فیلم داستان مردی عالیرتبه به نام تونی است که شخصی به نام بارت را در سِمت پیشخدمت خود استخدام کرده است. پیچیدگی داستان و شخصیتها فیلم را به شاهکاری فراموش نشدنی تبدیل میکند.
حالا نگاه نکن
فیلم «حالانگاه نکن» توسط یکی از نوابغ سینما با نام «نیکلاس روگ» ساخته شده که کارگردان شناخته شدهای در ایران محسوب نمیشود. فیلم نامهی «حالا نگاه نکن» را «آلن اسکات» براساس داستانی کوتاه به همین عنوان از «دافنه دوموریه» نوشته است.

آن چه سینمایی «حالا نگاه نکن» را جذاب میکند، این است که در خلال فیلم همه چیز شیطانی و مرموز به نظر میرسد و این ویژگی تا پایان فیلم نیزادامه دارد. این فیلم با فیلمبرداری، تدوین و استفاده از عناصر رازآلود و تاریک در یک فضای ترسناک، هنوز به عنوان یکی از شاهکارهای تریلر روان شناسانه محسوب میشود.
قوش
«قوش» دومین فیلم «کن لوچ» در سال ۱۹۷۰ ساخته شد که به عنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای انگلستان شناخته شده است.

این فیلم بر اساس رمانی اثر «بری هاینز» ساخته شده و به روایت داستان بیلی کاسپر میپردازد؛ یک نوجوان فکور و نحیف که اهل شهر معدنیای به نام بارنسلی است.« کن لوچ» در «قوش» سعی دارد زندگی و فعالیت کارگر انگلیس در دهه ۶۰ را به شکلی صادقانه به تصویر بکشد.
رگ یابی
فیلم «رگ یابی» به کارگردانی «دنی بویل» با اقتباس از رمان پرفروش «اروین ولشریال» که در ادینبرگ اسکاتلند رخ داده و داستان طنز تلخ فرار از دنیای واقعی و آلوده شدن به مواد مخدر را نشان میدهد.

«رگیابی»، روایتگر روزمرگیهای جوانهایی است که در دام خلاف و مواد مخدر فرو رفتهاند؛ با این وجود، هنوز هم دیوانهوار در جادههای تباهی و خودویرانگری پیش میروند. «رگیابی» ساختار غیرمتعارفی دارد که با وجود سالها از زمان ساختش، دیدنی و تأثیرگذار است.
رازها و دروغها
«رازها و دروغ ها» پنجمین فیلم «مایک لی» کارگردان انگلیسی که در جشنواره فیلم کن ۱۹۹۶ برنده نخل طلا شد، است. «رازها و دروغ ها» روایتگر زندگی سینتیا زنی است که به تنهایی دختر بیست ساله خود را بزرگ کرده و با او زندگی میکند.

هیچگونه احساسات سطحی گری در این فیلم وجود ندارد؛ «لی» از هر گونه کلیشهای دوری جسته است تا بتواند تنش واقعی در ذات موقعیت را به خوبی روایت بکند.