سینما و تئاتر
همه چیز درباره سریال در قلب من
منتشر شده
1 سال پیشدر
توسط
چوبین
البته نه اینکه سریال در قلب من مخاطب نداشته باشد، اما این انتظار میرفت که دوباره به همان میزان بیننده داشته باشد. او در سریال در قلب من به غیر از آنکه نگاهی به مسائل و مشکلات جوانان داشت، سراغ زندگیهای تجملاتی یا به قول معروف لاکچری رفت و تصویرگر زندگی دو خانواده از قشر فقیر و ثروتمند شد. همچنین او در این سریال از سه نسل مسن، میانسال و جوان دعوت کرده بود تا نقش خانواده به معنای واقعیاش در کارش پررنگ باشد. به بهانه بازپخش این سریال که این روزها روی آنتن آیفیلم ۲ است، نگاهی به جزئیات این سریال داشتیم و با رزیتا غفاری، ایفاگر یکی از نقشهای اصلی این سریال به نام سارا هم به گفتگو نشستهایم که در ذیل میخوانید.
قصه تابوشکنی یک کارگردان
در دهههای ۶۰ و ۷۰ شاهد مجموعههای خانوادگی در تلویزیون بودیم و کارگردانان سعی میکردند از زوایای مختلف به موضوع خانواده و مسائل و مشکلاتشان بپردازند. به همین دلیل کمتر جوانان دستمایه ساخت آثار تلویزیونی میشدند تا اینکه حمید لبخنده با دستمایه قرار دادن محیط دانشگاه و ارتباط میان دانشجویان دختر و پسر، سریال در پناه تو را ساخت و با این سریال نهتنها دست روی موضوع جوانان گذاشت، بلکه با تابوشکنی روی برخی جزئیات در سریال، توانست نظر بسیاری از مردم را جلب کند و آنها را پای این سریال بنشاند.

او بعد از دو سال با ساخت سریال در قلب من باز هم دست روی موضوع جوانان گذاشت و این بار سعی کرد نگاه تازهتری نسبت به ساخته قبلیاش داشته باشد. به همین دلیل دختران و پسران جوان قصه از دو خانواده فقیر و ثروتمند بودند؛ خانوادههایی که هرکدام به لحاظ احساسی و عاطفی ویژگیهای خودشان را داشتند. البته لبخنده در این سریال میشود گفت که خیلی هم نگاه منطقی به خانوادههای ثروتمند و فقیر نداشت، زیرا دیدگاهش این بود که خانوادههای ثروتمند همیشه مشکلات زیادی دارند و به لحاظ عاطفی نسبت به هم سرد هستند و خلاف این اتفاق در خانوادههای فقیر رخ میدهد و آنها بسیار بااحساس و بامحبت هستند. شاید توجه نکردن به همین جزئیات باعث شد تا او نتواند موفقیت سریال در پناه تو را یک بار دیگر تکرار کند.
یادی از آنهایی که دیگر نیستند
در سریال در قلب من، حمیده خیرآبادی نماینده نسل مسن بود. او در این سریال نقش مادربرزگ خانواده فقیر را بازی میکرد که مادر کریم و رحمان (جمال اجلالی و عنایتا… شفیعی) بود. زندهیاد خیرآبادی در آن دوران بسیاری از سریالها و فیلمهای سینمایی نقشهای مادران و مادربزرگهای زیادی را به عهده داشت که سعی میکرد همیشه نقشهایش را شیرین و در عین حال طناز بازی کند. او سال ۸۹ و در ۸۵ سالگی درگذشت.

یکی دیگر از درگذشتگان این سریال، زندهیاد فریده صابری است که نقش مادر خانواده ثروتمند به نام مریم، همسر اسفندیاری را بازی میکرد. او همیشه گلایه میکرد از همسرش که چرا رابطه گرمی با آنها ندارد و به مشکلات فرزندانش توجه نمیکند و فقط فکر میکند آنها نیازشان مادی است.

این هنرمند هم سال ۹۶ و در ۶۹ سالگی در اثر سرطان درگذشت. وقتی نام زندهیاد جعفر بزرگی به گوش میرسد، ناخودآگاه مخاطبان به یاد نقشهای او که همیشه ایفاگر پدربزرگهای مهربان بود، میافتند. او در سریال در قلب من نقش دوست کریم را به عهده داشت؛ آدم پختهای که طرف مشورت کریم بود. این هنرمند هم سال ۸۵ درگذشت.
طرح خوابگردی برای اولینبار

تا قبل از سریال در قبل من، به معضلاتی که خانوادهها با آن دست و پنجه نرم میکنند، پرداخته شده بود، اما فیلمنامهنویسان کمتر به سراغ مشکلات روحی رفته بودند و در این سریال ما شاهد مشکلات روحی و روانی دختر خانواده ثروتمند به نام سارا بودیم و برای اولینبار کارگردان سعی کرده بود موضوع خوابگردی را به تصویر بکشد. گرچه ضعفهایی هم این بخشها داشت، اما درمجموع پرداخت به این موضوع برای اولینبار خوب بود.
کولهای که مد شد!
بچههای دهه ۶۰ خوب بهخاطر دارند وقتی سریال در قلب من پخش میشد، سینای قصه (پویا امینی) همیشه با یک کوله مشکی که روی آن یک طرح جذاب بود، دیده میشد.

همین کوله او مد شد و نوجوانان بهدنبال خرید کوله مشکی بودند که مثل پویا داشته باشند. همچنین در این سریال فرم بستن روسریها و گریمها متفاوت بود که همین هم نگاه مخاطبان را جلب کرده بود.
چه خبر از خانواده لاکچری قصه!
در دهه ۶۰ سریال پاییز صحرا به میزان بسیار اندک تصویرگر خانوادههای ثروتمند بود، اما تصاویر چنین زندگیهای تجملاتی کمتر در قصه دیده میشد و بیشتر دربارهاش اینطور دیالوگ گفته میشد.

میتوان گفت سریال در قلب من برای اولینبار و به شکل گلدرشت به زندگی خانواده مرفه و ثروتمند و به قول معروف لاکچرینشینها پرداخت کرد این موضوع حتی منجر به هیاهوهایی در جامعه شد و در زمان پخش سریال همه درباره قشر ثروتمند سریال در قلب من و نوع و سبک زندگیشان با هم صحبت میکردند. بعدها و بسیار پرزرق و برقتر از آن را در سریال «تولدی دیگر» داریوش فرهنگ دیدیم که مورد توجه مردم قرار گرفت.
محبوبیتی که دیگر تکرار نشد
حمید لبخنده نقش دختر و پسر خانواده فقیر را به لعیا زنگنه و پارسا پیروزفر سپرد که توانسته بودند نگاه بسیاری از مخاطبان را در سریال در پناه تو جلب کنند. حتی بعد از پخش این سریال بسیاری از نوجوانان و جوانان عکسهای این دو بازیگر را به اتاقهایشان میزدند. به همین دلیل لبخنده از آنها برای در قلب من دعوت کرد، ولی حتی حضور این دو بازیگر هم کمک نکرد تا محبوبیتشان دوباره تکرار شود.

البته در این سریال از جوانان دیگر همچون رزیتا غفاری و پویا امینی هم استفاده شد که امینی اولین کارش و غفاری هم دومین تجربهاش بود. از دیگر نکات متمایز سریال در قلب من حضور مادر و دختری (حمیده خیرآبادی و ثریا قاسمی) است که در این سریال نقشهای مادرشوهر و عروس را بازی میکردند، اما در مجموع رابطه گرمی میان این دو در قصه بود.
گفتگو با رزیتا غفاری ۲۲ سال بعد از پخش این سریال
کافی است نگاهی به کارنامه هنری رزیتا غفاری داشته باشیم. او از آن دست بازیگرانی است که همیشه مسیر آرامی در بازیگری داشته و عطش بازی در آثار مختلف و پشتسرهم را نداشتهاست. به همین دلیل بینندگان هرازگاهی او را در قاب تلویزیون و سینما میبینند.

او زمانی که دانشجوی رشته کارگردانی سینما بود، همراه دوستانش که برای تست بازیگری در سریال در پناه تو به دفتر منوچهر شاهسواری میرفتند، رفت و جالب است که او برای ایفای یکی از نقشهای این سریال انتخاب شد و بعد از آن هم در مجموعه تلویزیونی در قلب من به کارگردانی حمید لبخنده عهدهدار یکی از نقشهای اصلی به نام سارا بود. سارای قصه بهدلیل مشکلات روحی و روانی و درگیریهایی که با خانوادهاش داشت دچار خوابگردی شده و همین نقش سارا را برای غفاری همراه با چالش کرده بود.
با توجه به اینکه این روزها این سریال از شبکه آی فیلم ۲ پخش میشود درباره این سریال و اتفاقاتی که در سالهای اخیر برای او افتاده و مخاطبان کمتر او را در قاب تصویر میبینند و شایعاتی که برایش درآورده شده به گفتگو نشستهایم.
شما سال ۷۴ در سریال در پناه تو حضور داشتید و بعد از دو سال در سریال در قلب من، چطور در آن سالها که دانشجوی رشته کارگردانی سینما بودید با حمید لبخنده آشنا شدید و در این دو اثر بازی کردید؟ آیا کسی شما را به این کارگردان معرفی کرده بود؟
داستان آشناییام با آقای لبخنده اینطور آغاز شد که در یکی از روزهایی که دانشگاه بودم، همراه دوستانم که میخواستند به دفتر منوچهر شاهسواری بروند، رفتم؛ البته من در ابتدا از ماجرای تست بازی برای سریال در پناه تو بیخبر بودم و بعد خودم را در چنین موقعیتی دیدم و همانجا بود که برای بازی در این سریال انتخاب و با آقای لبخنده آشنا شدم. به یاد دارم سه ماه تمرین کردیم و بعد ضبط سریال شروع شد. در همه سالهای بازیگری خیلی به این ساختمان سه طبقه که در پیچشمیران قرار داشت، رفتوآمد داشتم، چون دفتر تهیهکنندگان دیگر مانند خانم فرشته طائرپور هم در آنجا بود.
البته قبل از اینکه درباره سریال در قلب من حرف بزنم باید بگویم که در سریال در پناه تو یکی از نقشهای اصلی را به عهده داشتم و دختر دانشجویی بودم که بعدها با پارسا (پارسا پیروزفر) ازدواج میکنم، اما نقشم در آن مقطع زمانی حذف شد تا اینکه پیشنهاد بازی در سریال در قلب من شد و به خاطر ارادتی که به آقای لبخنده داشتم، پذیرفتم و در این سریال بازی کردم، اما در آن زمان بازی در یک فیلم سینمایی به من پیشنهاد شد، اما قبول نکردم.
چطور بازی در یک فیلم سینمایی را رد کردید و در سریال در قلب من بازی کردید، در حالی که این انتظار میرفت که در آن مقطع که بسیار هم جوان بودید در یک سینمایی بازی کنید تا در یک سریال؟
فیلم سینمایی کمکم کن از سوی خدابیامرز رسول ملاقلیپور به من پیشنهاد شد، اما به خاطر اینکه از قبل قول بازی در سریال در قلب من را داده بودم، بازی در این فیلم را قبول نکردم. از سوی دیگر بازخورد سریال در پناه تو در میان مردم خیلی خوب بود و انتظار میرفت در قلب هم همین استقبال را داشته باشد. البته به نظرم هر دو جزو سریالهای موفق بودند. آقای لبخنده در هر دو این آثار نگاه متفاوتی به زندگی جوانان و مشکلاتی که با آن دستوپنجه نرم میکردند، داشت. با وجود اینکه این آثار بارها بازپخش شده، اما خوشحالم که همچنان مخاطب خودش را دارد.

شما در این سریال نقش دختری به نام سارا را بازی میکردید که به خاطر مشکلات روحی درگیر خوابگردی بود و حتی در این حالت باید چشمهایش باز میماند بدون آنکه پلک بزند. برایتان سخت نبود در دومین تجربه این نقش را بازی کنید؟
نقش بسیار سخت و در عین حال خاصی بود. قبل از بازی خیلی از آقای لبخنده مشاوره میگرفتم و در آن زمان تجربهام کم بود و مرتب درباره نقش سوال میکردم تا بتوانم درست اجرا کنم. همانطور که شما گفتید باید نقش سارا را هنگام خوابگردی با چشمان باز و بدون پلکزدن بازی میکردم و همین کارم را سخت کرده بود.
اما سریال در قلب من نتوانست به اندازه سریال در پناه تو موفق باشد و خیابانها را هنگام پخش خلوت کند.
سریال در قلب من دیدگاههای تازهای در سریال داشت و بهغیراز اینکه به مسائل جوانان و مشکلاتشان میپرداخت، نگاهی هم به زندگی تجملاتی برخی از اقشار جامعه و ماجراهایشان داشت که این هم برای اولینبار بود و سریال را جذابتر کرده بود. از سوی دیگر برای اینکه یک سریال بیشتر به چشم بیاید به عوامل زیادی ارتباط دارد که دستبهدست هم بدهند و سریال خیلی مخاطبپسند باشد، اما در مجموع معتقدم سریال در قلب من هم در میان مخاطبان موفق بود.
در مجموع خاطرات بسیار شیرینی از این مجموعه دارم، زیرا در روزگار دانشجوییام بودم و کنار هم ساعتها تمرین میکردیم و روزهای بهیادماندنی و خوش کم نداشتیم و حسهای خوبمان به خاطر این بود که در یک محیط حرفهای کار میکردیم.
شما تاکید کردید که در آن مقطع زمانی یک پیشنهاد سینمایی را رد کردید، اگر تجربه الان را داشتید، باز هم نمیپذیرفتید؟
اگر الان این اتفاق میافتاد، انتخابم طور دیگری بود. بازی در کار زندهیاد ملاقلی پور برایم خیلی ارزشمند بود، اما، چون قول دادهبودم، نمیخواستم زیر قولم بزنم. در همان زمان به دلیل طولانی بودن زمان کار سریال، چند پیشنهاد شد و رد کردم. در مجموع، چون اولین کار تصویر را با آقای لبخنده انجام دادهبودم، خودم را متعهد میدانستم. ضمن اینکه من همه این اتفاقات را قسمت میدانم. ضمن اینکه باید تاکید کنم در آن سالهای جوانی وقتی کاری پیشنهاد میشد روی فیلمنامه خیلی حساس بودم؛ زیرا دوره فیلمنامهنویسی را در دانشگاه زیر نظر استادتقوایی گذرانده بودم به همین دلیل حساسیت زیادی روی قصه داشتم و اگر یک خط از قصه را میخواندم و میدیدم ایراد دارد، همان لحظه جواب رد میدادم. در واقع خیلی صریح و جسورانه برخورد میکردم؛ ولی الان این طور نیستم.
یعنی الان چطور برخورد میکنید؟
با توجه به تجربهای که طی این سالها پیدا کردم، نگاه دیگری دارم. الان به گروه سازنده فرصت میدهم، پیشنهادهایم را میگویم تا کار بهتر شود و وقتی اصلاحات انجام میشود، بازی میکنم، اما قبلا بدون استثنا رد و از ماجرا عبور میکردم. الان معتقدم با همفکری و مشورت میتوان ایرادهای کار را برطرف کرد. البته نمیخواهم بگویم الان همه کارهایی را که انجام ندادهبودم حتما سراغ شان میرفتم. ممکن است میپذیرفتم یا نمیپذیرفتم، اما حتما با منطق و دلایل بیشتری این کار را میکردم.
شما چند سالی است که کمکار هستید. البته شایعاتی برایتان پیش آمده که مرتب درگیر جراحی زیبایی هستید. آیا این شایعات را رد میکنید؟
بله، چند سال بیکار بودم، اما پارسال چند کار انجام دادم و پیشنهادهایی در حال حاضر دارم. بخش بیشتر این شایعات به خاطر ظاهرم در فضای مجازی دست به دست شد. در حالی که این طور نبود و جراحی زیبایی نکردم. برای اولین بار هم رسانهای میکنم. من درگیر بیماری شدم که کبدم را داشتم از دست میدادم، به همین دلیل مجبور شدم ۲۰ کیلو وزن کم کنم و همین باعث شد از دختری با صورتی گرد و گونههای برجسته، خانمی با صورت لاغر شدم، به همین دلیل چهرهام متفاوت شدهاست.
خوشبختانه بعد از چهار سال باز هم فعالیتم را شروع کردم و خوشحالم که دوستان مرا فراموش نکردند. اگر کرونا نبود قطعا تعداد بازیهایم بیشتر میشد. در حال حاضر یک تلهفیلم و مینیسریال فرشتگان بیبال را در نوبت پخش دارم که این مینیسریال درباره کرونا هست. همچنین در فیلمسینمایی هم بازی کردم که در نوبت اکران است.

شاید دوست داشته باشید

در این فهرست که سه بخش دارد.مدعیان این رشته معرفی شدند.فصل اهدای جوایز منتقدان آغاز شده است. امسال 25 فیلم را میتوان با رده بندی پیش بینی کرد که احتمال دارد در فهرست نامزدها باشند.سال گذشته تعداد مدعیان و پیش بینی ها پنجاه عنوان فیلم بود.
نتفلیکس با سه فیلم «منک» ، «دادگاه شیکاگو7» و «بلک باتم ما رینی» مدعی است. کمپانی فاکس سرچ لایت با «سرزمین آوارهها» ساخته کلوئی ژائو یک رقیب مدعی جدی دارد.اما شاید جا برای فیلمهای دیگری مانند «میناری»(A24) یا «پدر» (سونی پیکچرز کلاسیکس) وجود داشته باشد.
پیشبینی نامزدها به شرح زیر است:
1- سرزمین آوارهها(Nomadland)
2-دادگاه شیکاگو 7(“The Trial of the Chicago 7)
3-میناری(Minari)
4-منک(Mank)
5-یک شب در میامی(One Night in Miami)
6-پدر(The Father)؛ محصول سونی پیکچرز کلاسیکز
7-ما رینی بلک باتم(Ma Rainey’s Black Bottom)،
8-یهودا و مسیحای سیاه (Judas and the Black Messiah)، محصول برادران وارنر
9-اخبار دنیا (News of the World)، محصول یونیورسال پیکچرز
10-زن جوان آیندهدار(“Promising Young Woman)
*رقبای بعدی
11-آوای متال(Sound of Metal)؛ آمازون استودیوز
12-5 همخون(5 Da bloods)نت فلیکس
13-جشن پایان تحصیلی (The prom) نت فلیکس
14-موریتانی (“The Mauritanian”)، محصول اس تی ایکس فیلمز
15-روی صخرهها ( on The Rocks)، محصول مشترک اپل پلاس و A24
16-آسمان نیمهشب (“The Midnight Sky)، محصول نت فلیکس
17- سول/روح (Soul)، پیکسار
18-اولین گاو (First Cow)؛محصولA24
19-آمونیت (Ammonite)، محصول نئون
20-پالم اسپرینگز(“Palm Springs)، محصول مشترک نئون وهولو
• رقبای جوایز در ردیف بالا
21-آمریکا مقابل بیلی هالیدی(The United States vs. Billie Holiday)، محصول هولو
22-تنت(Tenet)، محصول برادران وارنر
23-تکههای از یک زن (“Pieces of a Woman”)، محصول نتفلیکس
24-شری (Cherry)، محصول اپل تی وی پلاس
25-سوپرنوا (Supernova)؛ محصول بلیکر استریت

در ماههای آخر۲۰۲۰ و در سال۲۰۲۱ هم سینماگران برای طرفداران فیلمهای ترسناک، تعداد زیادی فیلمهای هولانگیز و ترسناک تدارک دیدهاند که درصورت کاهش شیوع کرونا در تاریخهای تعیینشده اکران میشوند. از جمله این فیلمها میتوان به «یک مکان آرام۲» و «کندیمن» اشاره کرد. در این مطلب به تعدادی از فیلمهای ترسناکی که قرار است در سال۲۰۲۱ انتشار یابند، اشاره میکنیم.
جنگ داخلی
«جنگ داخلی» فیلمی ترسناک با درونمایههای نژادی است که به جای سینما از ۱۸ سپتامبر۲۰۲۰ در شبکه «ویاودی» (VOD) انتشار یافت. جرارد بوش و کریستوفر رنز این فیلم را کارگردانی کردهاند.
جانل مونائه در این فیلم در نقش زنی نویسنده ایفای نقش میکند که در قرن نوزدهم بهعنوان برده، روی یک مزرعه در جنوب آمریکا کار میکند. این فیلم تاکنون با واکنشهای متفاوتی از سوی منتقدان مواجه شده است.
«مرد خالی» ۴ دسامبر ۲۰۲۰
ما هنوز نمیدانیم چه فیلمی در سال ۲۰۲۰ ملقب به ترسناکترین فیلم خواهد شد. «مرد خالی» یکی از فیلمهای مطرح امسال است که انتظار میرود در ۴ دسامبر سالجاری در سینماها اکران شود. مرد خالی، یک فیلم ماوراءالطبیعی ترسناک است که توسط دیوید پریور با اقتباس از کتاب «مرد خالی» نوشته کالن بان و وانسا آر دلری ساخته شده است.

در این فیلم داستان یک مأمور پلیس سابق روایت میشود که پیشتر شاهد قتل زن و فرزندش بوده و اکنون در پی یافتن دختری ناپدیدشده است. او حین جستوجو برای یافتن این دختر، به گروهی مخفی برمیخورد که درصدد احضار موجودی ماورا الطبیعی هستند.
اتاق فرار ۲
این فیلم در دنباله داستان فیلم «اتاق فرار» (۲۰۱۹) ساخته شده که با بودجه ۹ میلیون دلاری، ۵۵ میلیون دلار فروش کرده بود. در فیلم اتاق فرار، از بازیگران جوان استفاده شده بود.

موضوع آن نیز پیداکردن راهکاری برای گریز از یک اتاق فرار لعنتی بود. تیلور راسل بازیگر فیلم «بریک اوت» و لوگان میلر در کنار ایزابل فورمن بازیگر فیلم «یتیم» و هالند رودن، در فیلم «اتاق فرار ۲» بازی میکنند. درباره موضوع داستان این فیلم هنوز چیزی فاش نشده است.
یک مکان آرام، قسمت ۲
این فیلم که دنباله فیلم «یک مکان آرام» است نیز یکی از بزرگترین فیلمهای ترسناکی است که در سال۲۰۲۱ در سالنهای سینما نمایش داده خواهد شد، نگارش فیلمنامه و کارگردانی یک مکان آرام، قسمت ۲ را نیز جان کراسینسکی بهعهده دارد. بازیگران این فیلم نیز امیلی بلانت، میلیسنت سیموندز و نواه ژوپ هستند.

موضوع این فیلم درباره خانواده «آبوت» است که در دنیایی مملو از هیولاهای شکارچی و احساساتی زندگی میکنند. در این فیلم خانواده آبوت، بازماندگان دیگری از نوع انسان را نیز در این دنیای احاطهشده توسط هیولاها پیدا میکنند. این فیلم در حالی روانه بازار میشود که فیلم اول «یک مکان آرام» در سال۲۰۱۸ با بودجه ۱۷ میلیون دلاری در نهایت به موفقیت بزرگی رسید و ۳۴۰ میلیون دلار فروش کرد.
شب گذشته در سوهو
«شب گذشته در سوهو» را ادگار رایت، کارگردان باسابقه در عرصه فیلمهای ترسناک، کارگردانی کرده است. او با فیلمهای «شان مردگان»، «بیبی راننده» و «سکات پلیگریم در برابر دنیا» در ژانر فیلمهای ترسناک، جنایی و هیجانانگیز به شهرت رسیده است.

شب گذشته در سوهو، اما نخستین فیلم تماما ترسناک ادگار رایت، این کارگردان بریتانیایی است. حوادث این فیلم در لندن دهه ۱۹۶۰ و لندن امروزی رخ میدهند. در این فیلم آنیا تیلور جوی، توماسین مکانزی بازیگر فیلم «خرگوش جوجو» و ترنس استمپ بازی میکنند.
مارپیچ (از سری فیلمهای اره)
«مارپیچ» فیلم ترسناک آمریکایی است که قرار است در ۲۱ماه مه۲۰۲۱ توسط کمپانی لاینزگیت در آمریکا روانه بازار شود. این فیلم از آخرین سری فیلمهای ترسناک «اره» است. دارن لین بوسمن این فیلم را کارگردانی کرده و کریس راک و ساموئل الجکسون (کارگردان مشهور سینمای آمریکا) نیز در آن به ایفای نقش میپردازند.

داستان این فیلم درباره ۲ کارآگاه به نامهای ازکل زک (با بازی کریس راک) و ویلیام شنک (مکس مینگلا که در سریال سرگذشت ندیمه نیز بازی کرده بود)، است که تحت نظارت یک پلیس کهنهکار (با بازی ساموئل الجکسون) مسئول انجام تحقیقات روی قتلهای خشن و بیرحمانهای هستند که در گذشته در شهرشان رخ داده بود.
هالووین میکشد
فیلم «هالووین میکشد» از سری فیلمهای ترسناک «هالووین» به کارگردانی دیوید گوردونگرین است. این فیلم بهاحتمال زیاد در ۱۵ اکتبر ۲۰۲۱ اکران میشود. پیشتر این فیلم قرار بود در ۱۵ اکتبر سال ۲۰۲۰ روی پرده سینما برود که تاریخ اکران آن بهدلیل شیوع ویروس کرونا یک سال به تعویق افتاد.

در این فیلم جیمی لیکورتیس در نقش لوری استرود، تنها بازمانده داستان فیلم هالووین (۱۹۷۸)، ایفای نقش میکند. او از افسردگی و اختلال روانی ناشی از حوادث داستان فیلم هالووین رنج میبرد. فیلم «هالووین به پایان میرسد» نیز آخرین فیلم از سهگانه فیلمهای اخیر هالووین است که قرار است در ۱۴ اکتبر ۲۰۲۲ اکران شود.
کندیمن
فیلم «کندی من» به کاگردانی نیا دا کاستا، از مهمترین و بزرگترین فیلمهای ترسناک سال۲۰۲۰ است که قرار بود در تابستان سالجاری اکران شود، اما بهدلیل اوجگیری شیوع کرونا، تاریخ اکران آن تا اکتبر ۲۰۲۱ به تعویق افتاد و اکنون نیز براساس تازهترین اخبار قرار است در سال۲۰۲۱ اکران شود.

داستان این فیلم درباره روحی شیطانی به نام کندیمن است که توسط یک دانشجو به این دنیا احضار میشود. او یک روح قاتل است که بعد از یکسری اتفاقات، یکی از دستهایش قطع شده و به جای آن یک قلاب دارد.
در ماههای آخر۲۰۲۰ و در سال۲۰۲۱ هم سینماگران برای طرفداران فیلمهای ترسناک، تعداد زیادی فیلمهای هولانگیز و ترسناک تدارک دیدهاند که درصورت کاهش شیوع کرونا در تاریخهای تعیینشده اکران میشوند.

آمبرتو دِ/Umberto D
«ویتوریو دسیکا» کارگردان فیلم «دزد دوچرخه» به عنوان یکی از بزرگان سینمای نئورئالیسم جهان است. «امبرتود» یکی از فیلمهای کمتر دیده شده او، روایتی است از زندگی پیرمردی بازنشسته و مستاجر که پس از اینکه از عهدهی تامین اجاره اطاق بر نمیآید از خانه بیرون انداخته میشود.
ویژگیهای زیادی وجود دارند که موجب شده فیلم، با گذشت چندین دهه همچنان درخشان بماند. توجه دقیق به جزییات، عدم قصه پردازی و دوری جستن از کشمکشهای داستانی از جملهی این موارد مهم اند.
روکو و برادارنش/ Rocco and His Brothers
فیلم «روکو و برادرانش» به کارگردانی فیلمساز شهیر ایتالیایی «ویسکونتی» است. چهار برادر روستایی که به تازگی پدر خود را از دست داده اند به همراه مادر خود برای پیدا کردن کار به شهر میلان میروند. جایی که برادر بزرگترشان هم اکنون در آنجا مشغول کار است و تصمیم دارد با دختر مورد نظر خود ازدواج کند.

«روکو و برادرانش» در نگاه اول، خیلی راحت میتواند فیلمی نئورئالیستی بهنظر برسد؛ آن هم در سالهایی که نئورئالیسم نفسهای آخر را میکشید. اما «روکو و برادرانش»، بیشتر حاوی دغدغههای فلسفی «ویسکونتی» است و بهجز موضوع و لوکیشنها و بستر اجتماعی که نئورئالیسم را تداعی میکند، دیگر مؤلفههای این مکتب غایباند.
جاده/La Strada
کمتر کسی پیدا میشود که سینمای ایتالیا را پیگیری کرده و آثار شاخص «فدریکو فلینی» کارگردان پرآوازه و توانمند و البته مؤلف ایتالیا را ندیده باشد. زامپانو که با نمایش سیار زورمندیهایش روزگار میگذراند، جلسومینای معصوم و ابلهنما را میخرد تا در نمایشهایش دستیار او باشد..

«فلینی» در ساخت این فیلم از تجربیات دوران کودکیاش بهره گرفته و بخشهایی از آن به زندگی فقیرانهاش شباهت دارد و شاید به همین دلیل بیش از حد نزدیک به واقعیتهای تلخی است که در آثار مشابه در آن دوران، کمتر مورد توجه قرار میگرفت.
شب /La Notte
«شب» فیلم میانی در سهگانهیی از «آنتونیونی» است که با «ماجرا» شروع و با «کسوف» تمام میشود. نویسنده جوانی به نام جووانی و همسرش لیدیا احساس میکنند که پایان دوره عشقی که برای یکدیگر داشتهاند رسیده اسـت، امـا از ابراز این حقیقت اجتناب مـی کنند.

درهمریختگی پیوندهای عاطفی و تنهاییهای عمیق جهان سینمایی را شاید بتوان مشخصترین ویژگی آثار «آنتونیونی» دانست؛ از این رو او را یکی از متفاوتترین روایتگران تنهایی انسانها به این سبک و سیاق است. «شب» در یازدهمین جشنواره فیلم برلین برنده جایزه خرس طلایی و نیز برنده جایزه دیوید دی دوناتلو برای بهترین کارگردان شد.
استرامبولی/ Stromboli
«روبرتو روسلینی» از بزرگترین و برجستهترین فیلمسازان سینمای ایتالیا به شمار میآید که به جهت تاثیرگذاری و ایجاد جریان نوین در سینمای ایتالیا لقب «پدرخوانده موج نوی سینما ایتالیا» به وی اعطا شد. «روسلینی» با «اینگرید برگمن» بازیگر مشهور هالیوود، فیلم «استرامبولی، سرزمین خدا» را ساخت.

فیلم داستان کارین زنی فراری از لیتوانی است که همسر ماهیگیر ایتالیایی بینوایی میشود تا از زندانی شدن در یک اردوگاه بگریزد، اما خود را در تله استرامبولی یک جزیره دورافتاده آتشفشانی مییابد.
زندگی زیباست / Life Is Beautiful
«زندگی زیباست» یکی از مهمترین آثار کمدی و ضد جنگ تاریخ سینما محسوب میشود که «روبرتو بنینی» در سال ۱۹۹۷ آن را روانه سینما کرد. داستان فیلم درباره مرد یهودی سرخوشی به نام گوئیدو است که به شهر میآید تا زندگی جدیدی را تجربه کند. او در این شهر با زنی به نام دورا آشنا میشود

فیلم «زندگی زیباست» معمولاً بهعنوان یک فیلم کمدی شناخته میشود، اما تنها بخشی از قسمت اول فیلم دارای تم کمدی است و بعد از آن ماجرای فیلم به وضعیت یهودیان در جنگ جهانی و رفتارهای خصمانهی نازیها با آنها کشیده میشود.
یک روز بخصوص /Una giornata particolare
«اتوره اسکولا» یکی از بهتری فیلمهای سینمای ایتالیا یعنی «یک روز بخصوص» را جلوی دوربین برد و برای این فیلم موفق به دریافت بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان گلدنگلوب سال ۱۹۷۸ و جوایز متعددی در سایر جشنوارههای سینمایی شد. فیلم روایتگر یک روز رابطه ظریف و پنهانی یک روزنامهنگار مخالف رژیم فاشیستی و زنی ساده و خانهدار است.

این فیلم رژیم فاشیست ایتالیا در آن زمان را از نظرگاهی تازه مورد انتقاد قرار میدهد. این فیلم اثری عشقی با زمینههای سیاسی به شمار میرود.